صدای قلب لحظه ها
پنجشنبه, آذر ۱۷م, ۱۳۹۰ وقتی سرگذشت کندوها *رو خوندم تازه فهمیدم که یه مامان زنبور یا بابا زنبور چی میکشن وقتی غذای حی و حاضرشونو وسط زمستون ما آدما با کره و نون داغ و چای تلخ نوش جون میفرماییم..
یه لحظه صدای تالاپ تالاپ قلبشونو از تو دل کتاب شنیدم!
____________
* از جلال آل احمد
عکس مربوط میشه به یک روز خنک تابستانی در بابلسر
**چه حس عمیقی توی عکس یه چیزی شبیه اینکه دوست دارم زنبور بشمو بشینم روی این گل اناری! بی دغدغه و تنها!