زندگی من..قسمت نهم
تقریبا بعد از ده دقیقه تازه تونستم حرف بزنم …دور ورم حسابی شلوغ پلوغ شده بود و همه می گفتن : مونا تو رو خدا حرفی بزن …بگو چی شدی ؟
گفتم : نمی دونم ! فکر کنم یه چیزی خورد تو کمرم ! …آره….درست فکر کرده بودم….بچه ها یا بهتره بگم وروجکهای مهمونمون با یویو بازی می کردن و از دستشون ول شدو محکم خورد تو کمره بنده…وای که چی کشیدم…فوری رفتیم بیمارستان برای عکس برداری…:regular
تقریبا بعد از ده دقیقه تازه تونستم حرف بزنم …دور ورم حسابی شلوغ پلوغ شده بود و همه می گفتن : مونا تو رو خدا حرفی بزن …بگو چی شدی ؟
گفتم : نمی دونم ! فکر کنم یه چیزی خورد تو کمرم ! …آره….درست فکر کرده بودم….بچه ها یا بهتره بگم وروجکهای مهمونمون با یویو بازی می کردن و از دستشون ول شدو محکم خورد تو کمره بنده…وای که چی کشیدم…فوری رفتیم بیمارستان برای عکس برداری…
وقتی عکس گرفتیم متوجه شدیم که پلاتین های تو کمرم آسیب دیدن…عکسها رو فرستادیم تهران ..دکترم گفت : جابه جا یی مختصر موردی نداره ولی اگر یه ماه بریس شب و روز ببنده بهتره … و درد کمتری رو تحمل می کنه….
خلاصه وسط درس و امتحان و دو ماه مونده به کنکور باید هم درد می کشیدم و هم بریس می بستم …حرکاتم محدود می شد…وای که چی کشیدم…به خودم می گفتم همین لحظه هاست که سرنوشته آدما رو می سازه…نباید سست بشم…نباید انگیزه ام رو از دست بدم…ولی واقعا بد شرایطی بود … خیلی بد….
تو همون گیر و دار که با بریس می رفتم مدرسه… در اثر یه حادثه ….و به خاطره یه حادثه دوباره راهی بیمارستان شدم…وای که دیگه دوس نداشتم پامو تو بیمارستان بزارم ولی از اونجایی که ناخوشی ها همه پشته سره هم واسم از آسمون نازل می شد باید تحمل می کردم…
از شانسه بدم یکی از بچه های مدرسه که در حاله دویدن بود محکم از پشته سر خورد به من … منم تا اومدم بفهمم چی شده …دیدم پهنه زمین شدمو از درد دارم می میرم….همه ی ترسم کمرم بود …. می ترسیدم نکنه که یه وقت آسیبه جدی خورده باشه…ولی خدا رو شکر کمرم چیزیش نشده بود و در عوض …
پام شکست !!
بدنم بد جورررر می سوخت… احساس می کردم همه ی وجودم تو آتیشه …
دوباره سختی …دوباره سختی…آخه خدایا من کی درس بخونم ؟ چطوری بخونم ؟ همه مثه منن؟ چند نفر واقعا مثه من و تو وضعیته من درس می خونن؟
از اونجایی که پام از ران شکسته بود مجبور بودم جراحی کنم و امکانه گچ گرفتن و یه ماه تو گچ موندن رو نداشتم…بابته این موضوع یه 3 ، 4 روزی بیمارستان بودم….و بعد از مرخص شدن هم به تخته گوشه ی اتاقم زنجیر….
بازم گریه می کردم و به خودم می گفتم من الان دارم تاوانه کدوم اشتباه رو می دمو چرا حادثه های زندگیم فقط می خواد که زندگیم و نفس کشیدنم در حده اتاقم محدود بشه….
ولی نا امید نشده بودم…انگیزه م واسه نشون دادنه خودم و زدن تو دهنه خیلی ها روز به روز بیشتر می شد…
وقتی همه ی بچه های کلاسمون به همراهه دبیر زبانمون(یادش به خیر خانم امان) واسه عیادتم اومدن خونمون …متحیر بودن …از اینکه سختی هامو می دیدن و از طرفی روحیه و درس خوندم رو….هر چند که به روی خودشون نمی اوردن ولی من همه چیو از تو نگاهشون می خوندم….همه چیو …
دو ماه با همه ی سختی هاش به سرعت گذشت دیگه چند روزی بیشتر به کنکور نمونده بود….
امتحانه 4 ساعته شروع شد….وای که چقدر سر جلسه ی امتحان درد داشتمو خسته بودم….تازه اثرات ضایعه ی نخاعم خستگیمو ده برابر می کرد…..و نشستن و فکر کردن خیلی برام سخت بود…..مخصوصا اینکه کمرم به خاطره پلاتین ها انعطاف نداشت و فقط گردنمو خم می کردم !!
ادامه داره…..
یه توضیح :
1. آسیب های نخاعی در صورت برخورد شدید چیزی با بدنشون … بدنشون می سوزه…البته بر حسب میزان و محل ضایعه…و هر چی این محل به مهر های گردنی نزدیک باشه اثراتش به مراتب شدید تره… تا به حال هزاران بار به خاطره سلام و احوال و پرسی های دوستانی که به شدت به کمرم می زدن درد های وحشتناک رو تحمل کردم….
:regular
30 دی 1388 در 18:24
داری به لحضه های هيجان انگيز دانشگاه نزديک ميشی از حالا به بعدش طرفدارات ۱۰ برابر ميشن #party #party #party #winking #winking
30 دی 1388 در 18:31
بازم انتظار#brokenheart
30 دی 1388 در 19:00
سلام
انسانهای بزرگ زاده نمی شوند بلکه ساخته می شوند.
30 دی 1388 در 19:03
به دريا رفته مي داند مصيب هاي طوفان را
سلام و خداقوت
خاطرات شما را دنبال مي كنم. هر چند دقيقا وضعيت دو فرد ضايعه ي نخاعي مثل هم نيست. اما مشتركاتشان فراوان است. من اكثر زجرهايي را كه مي كشيد درك مي كنم. و به شما افرين مي گويم به خاطر اراده اي كه داريد. اميدوارم دست خداوند هميشه بالاي سرتان باشد.
راستي تبريك مي گويم به شما به خاطر نگارش زيبايي كه داريد. دست مريزاد
30 دی 1388 در 20:14
:#smile
ممنون مونا
خیلی صبوری من موندم چی بگم…
منم پیش دانشگاهی مشکل داشتم اما این کجا و آن کجا…#sad
دلم امشب از خودم گرفته.
……………………………………………………………………..
مونا :
طنازم هر کس به اندازه ی خودش مشکل داره
بعضی ها کوچیک بعضی ها بزرگ
مهم برخورد ما با اوناست
که ممکنه کوچیکا رو بزرگ و بزرگا رو کوچیک کنه
30 دی 1388 در 20:34
#flower زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست.
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
30 دی 1388 در 22:29
اگر صخره و سنگ در مسیر رودخانه ی زندگی نباشد ،صدای آب هرگز زیبا نخواهد بود…!
1 بهمن 1388 در 00:09
#heart #flower #applause
1 بهمن 1388 در 11:12
سلام مونای عزیزم ….این قسمت را هم خوندم…امیدوارم بعد از این همه سختی به ارامش رسیده باشی و سلامتی #heart #kiss #kiss #heart
1 بهمن 1388 در 13:40
سلام عزيزم.دربرابراينهمه اراده توشرمنده ام.شرمنده ازخدا.ازخودم.ازکم طاقتی ام.دوستت دارم عزيزم ومنتظربقيه قصه زندگيت هستم#hug #heart
2 بهمن 1388 در 01:30
#flower #flower #flower #flower #flower #flower #flower #flower #flower #flower #flower #flower #flower
2 بهمن 1388 در 11:23
Rasti mikham be un madare aziz ke barat peygham mizare salam konam va begam:
Dorud bar hame madarane pak del
13 فروردین 1389 در 13:09
#sad
27 آبان 1389 در 04:16
doxycycline 639 xanax tchb prednisone qll
29 آبان 1389 در 13:33
first colony life insurance 240 priligy 8OOO life insurance 8[[ seroquel >:DDD
7 آذر 1389 در 04:20
viagra 479027 ultram 15422
7 آذر 1389 در 12:10
discount auto insurance 284 auto insurance %-DD
10 آذر 1389 در 07:52
car insurance quotes %-))) classic car insurance =OOO home insurance quotes 8D
11 آذر 1389 در 11:42
health insurance quotes 8(( lexotan %PP classic car insurance 769 levitra 57145
12 آذر 1389 در 05:04
cheap propecia generic pxnfk buy valium england :-DDD
13 آذر 1389 در 19:12
acomplia lose weight stop smoking 470658 levitra nle acomplia, =) cheap propecia generic 8(((
15 آذر 1389 در 05:51
cheap auto insurance %((( health insurance quotes %-]] cheap health insurance 81015
15 آذر 1389 در 11:33
vardenafil levitra 8]] pennsylvania life insurance ygbcye medical insurance ffhsft
15 آذر 1389 در 23:45
ambien ybl propecia :((( taking cialis and viagra together ufa ambien dosage 361652
16 آذر 1389 در 05:34
home insurance 😀 car insurance rates qvj free car insurance quotes 065767
18 آذر 1389 در 06:17
valium =P meridia reviews 2483
19 آذر 1389 در 07:00
homeowners insurance quotes 38417 homeownersinsurance uxtasp
20 آذر 1389 در 06:02
auto insurance quotes zokgu health insurance miua american life insurance dszy
24 آذر 1389 در 00:00
ambien ywqw tramadol 🙁 lexotan :PPP
25 آذر 1389 در 10:27
car insurance quotes =) cheapest car insurance 85308 insurance home :-PP
27 آذر 1389 در 11:26
cheap auto insurance 8-[ home insurance in florida %-O
29 آذر 1389 در 14:45
levitra thhxg meridia central federal credit union >:-O mazindol 8-)))
7 دی 1389 در 07:26
viagra wojstg levitra pjqe meridia 8-((( acomplia 50804
8 دی 1389 در 13:58
online prescription for acomplia %-PP fiorcet generic ultram wellbutrin zoloft 927307 tramadol apap cpv