عکاس باشی
مجله میخوندم..مجله ی پیک توانا..ساعت 2 شب..یکهو چشمم گره خورد به این عکسهای آشنا و به عکاسش که آشناتر بود..چقدر این عکسها رو دوست داشتم و چقدر برایم خاطره و پیامد داشت..بی اختیار به سردبیر پیک توانا آقای رویتوند؛ پیامک دادمو گفتم : ممنونم از چاپ عکسها چه حس خوبی بهم دست داد وقتی عکسها رو تو مجله دیدم ..در جواب گفتند: حس خوب اینه که شما الان دارید پیک توانا میخونید 😀 به عقلم شک کرده بود بنده خدا 😐
خب دیگه عکاس هم شدیم، دیگه چه شغلی مونده ؟ ?:-)
_____________
* آرشیو الکترونیکی شماره های پیشین پیک توانا رو میتونید از اینجا دانلود کنید آرشیو صوتی هم برای نابینایان عزیز موجود میباشد..البته معلولین با عضویت، مجله رو براشون درب منزل ارسال میکنند پس تنها مجله ایی که اخبار و ..معلولین رو پوشش میده رو از دست ندید..
21 فروردین 1392 در 13:12
سلام به عکاس باشی :-*
نه به عقلت شک نکرده، بلکه خوشحال شده تو اون موقع از شب مجله اش رو میخوندی
25 فروردین 1392 در 00:49
سلام علیکم آرام باشی :-* :inlove:
21 فروردین 1392 در 13:40
سلام عکاس باشی :-* :-* :-* :-* :-*
مادر قرصامو که نشکوندی، حداقل یه چند تا عکس ازم بگیر نشون نوه نتیجه هام بدم بعدن 😛 😛 😛 😛 😉 😉 😉 😉
:-* :-* :-* :-* :-* :inlove: :inlove: :inlove: :inlove: :inlove:
25 فروردین 1392 در 00:50
کار به این مهمی و خطیری مجانی ؟ ?:-)
:inlove: :inlove: :inlove: :inlove: :inlove: :inlove:
21 فروردین 1392 در 23:48
جمله ها ی زیر رو باید به لهجه اصفهانی بخونی ….
همین شوماهایند که چند شغله ایند، آ ،باعث میشیند به بعضیا شغل نرسد…
معلوم شد دلیلی بیکاری جوونا مردوم چی چی اس…
والا…
25 فروردین 1392 در 00:50
:laugh: 😀
22 فروردین 1392 در 13:07
سلام! خوبی؟
حالا عکسی چند میگیری؟
نرخت مثل قرص شکن بالا نباشه ها!!!!
25 فروردین 1392 در 00:51
:laugh:
23 فروردین 1392 در 10:40
ای عکاس ِ قرص شکن!!!
از هرگونه خوانش! و تراکنش پیامک! در نیمه شب بپرهیزید!!!
خواب را بیخواب! نفرمایید!
چند خط دیگر در همین مایه ها….!
دی:
25 فروردین 1392 در 00:53
:blush: چشم تکرار نمیشه
23 فروردین 1392 در 12:16
دقیقا نتونستم عکسارو ببینم.
ولی اگر مونا گرفته حتما قشنگه…؛)
25 فروردین 1392 در 00:54
این پست رو نگاه کن عزیزم
https://mona.special.ir/1391/09/%d8%b1%d9%88%d8%b2-%d9%85%d8%b9%d9%84%d9%88%d9%84%db%8c%d9%86-%d8%a8%d9%87-%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d8%aa%d8%b5%d9%88%db%8c%d8%b1-%d8%af%d8%b1-%d8%a8%d8%b1%d8%ac-%d9%85%db%8c%d9%84%d8%a7%d8%af/
همین عکسهان
:inlove:
23 فروردین 1392 در 19:58
یعنی امشب چند بچه ، دیگر پدر و مادر ندارند؟
و چند پدر و مادر، دیگر بچه … ؟
امشب سکوت، سنگین ترین بغض زمین است
بعد از این همه فریاد…
سهم من و تو از این همه، “شاید” فقط همین بغض باشد؛
ولی سهم 37 نفر مرگ،
سهم 850 نفر درد،
و سهم هزاران نفر داغ…
بیا حداقل برای تسکین دلشان
خود را جزئی از این هزاران نفر بدانیم…
25 فروردین 1392 در 00:55
فاتحه میخونم به نیت همه ی درگذشتگان در این حادثه ی غمبار…
خدا صبر بده انشاءالله
24 فروردین 1392 در 09:47
روایت یک ایثارگری
روایت اول
سر بزنید
24 فروردین 1392 در 09:55
سلام
امیدوارم سال خوبی داشته باشی رفیق جون منم برات همه خوبیهای دنیا رو از خداوند خواهانم منتظر خبرهای خوب یعنی اونی که دلت میخواد هستم
25 فروردین 1392 در 00:58
سلام عزیزم
خیلی ممنونم ستاره جان 🙂
24 فروردین 1392 در 19:50
سلام. خیلی اتفاقی بعد از مدت ها اومدم ببینم بچه هایی که برنده شدن تو جشنواره هنوز می نویسن یا نه . که دیدم این پست رو گذاشتی یاد اون مراسم کردم. راستی عکس های تو رو فرستادم ؟ اون چند وقت اینقدر عکس ایمیل کردم برا بچه ها دیگه یادم رفت برا کی فرستادم کی نفرستادم. راستی بین برنده های جشنواره بقیه خیلی کم پست گذاشتن بعد از مسابقه دیگه فقط تو ادامه دادی درست و حسابی. بقیه فکر کنم این دوره از مرحله اول هم بالا نیان :laugh:
25 فروردین 1392 در 01:00
سلام 🙂
نه نفرستادین 😕
ممنونم به یادم بودین دستتون درد نکنه بابت همه ی زحمت هایی که خیرخواهانه کشیدین
🙂
26 فروردین 1392 در 16:55
یه ایمیل بزن به همینی که گذاشتم تا بفرستمشون. ایمیلت رو پیدا نکردم. در ضمن من و دوستام تو رعد کار اجتماعی رفاقتی می کنیم نه خرخواهانه، این خیلی مهمه :)) .
24 فروردین 1392 در 23:57
سلام ندا خوبی ؟
سال نو مبارک منهم مجله ی پیک توانا میخونم آقای رویتوند خودشون برام پست میکنند
خیلی مچله خوبیه
25 فروردین 1392 در 01:02
سلام
من مونام :-))
سال نو شما هم مبارک
بله برای من هم ایشون میفرستد دستشون درد نکنه خیلی زحمت میکشند
:inlove:
30 فروردین 1392 در 12:19
سلام سرمنده اسمتو اشتباه نوشتم یه دنیا ممنونم از اینکه سرزدی به وبلاگم
29 فروردین 1392 در 00:08
سلام خانومی اومدم یه چیزی رو اعتراف کنم,خیلی وقته جز فیوریت هام هستی,داستان زندگیت رو دنبال میکنم با دردهات کلی گریم گرفت,ازت کلی درس یاد گرفتم راستی چقدر جالب مینویسی درد همراه طنز,نویسنده ی قابلی هستی ,امشب تصمیم گرفتم پنهان نباشم اگه مایل بودی خبرم کن تا با هم لینک بشیم خانوم هنرمند
29 فروردین 1392 در 22:38
سلام معصومه جان
ممنونم از همراهیت 🙂
:rose:
29 فروردین 1392 در 18:19
دوستان عزيز، سلام!
همان طور كه بيشتر عزيزان مطلع هستند، وبلاگ همفكري براي حل مشكلات، سابقا با مديريت خانم سورملينا زند، مشغول به فعاليت بود. آشنايي من هم با ايشان، از طريق مجازي بود و در حال حاضر اطلاعي از ايشان ندارم.
همان موقع كه ايشان وبلاگ را غير فعال كردند، به ايشان ايميل زدم و اجازه خواستم براي تاسيس وبلاگي همانند ايشان، تا دوستاني كه نياز به راهنمايي و كمك و مشاوره دارند، در دنياي مجازي سردرگم نباشند. ايشان اجازه دادند، ولي متاسفانه من پيگيري نكردم.
الان خدا را شكر عزمم را جزم كردم كه با كمك همه شما دوستان، دوباره شروع كنيم.
لطفا لينك وبلاگ را به اشتراك بگذاريد و به دوستان مجازي خودتان راه اندازي مجدد اين وبلاگ را اطلاع دهيد.
اميدوارم كه دست در دست هم و با نظرات سازنده و مفيد شما، بتوانيم گره اي از زندگي دوستانمان باز كنيم.
ان شاءالله
29 فروردین 1392 در 22:39
سلام
?:-)
31 فروردین 1392 در 12:57
خیلی باحالی دیروز یه مطلب از وبلاگتو توی هفته نامه جیم دیدم خیلی خوشم اومد دوست دارم باهات دوست شم ….نه نه نه فکر بد نکنی به خدا من دخترم هاااااااااااااااا.
3 اردیبهشت 1392 در 00:52
هفته نامه ی جیم چیه دیگه ؟
کدوم مطلب ؟
ممنونم مینا
4 اردیبهشت 1392 در 12:54
من دانشجوی مشهدم جیم ضمیمه ی هفتگیه روزنامه ی خراسانه که هر چهارشنبه پخش میشه خیلی باحاله یه قسمت از نوشته های وبلاگتو چاپ کرده بودنخیلی خوشم اومد ذهن روشنی داری به اتفاقات روزمره ی زندگی و حتی اتفاقات تلخ زندگی خیلی قشنک نکاه می کنی
4 اردیبهشت 1392 در 23:49
يعني در اين حد مهميم مينا و خبر نداشتيم؟ 😀
دوست داشتم ببينم اين مجله رو
به هر حال ممنونم
سلام من رو به امام رضا جوني برسون
برف بازي يادت نره:)
31 فروردین 1392 در 23:01
,وای آخ جون فکر کنم این دفعه دیگه کامنتم بهت رسید
ظاهرا آدرس ایمیل نمی زاشتم نمی اومد تا حالا! هههههههههههههه
بی صبرانه منتظرت هستمممممممممممممممممم
بووووووووووووووووووس
3 اردیبهشت 1392 در 00:38
🙂 🙂