از هر دری سخنی

برای درس سمینار قرار شد همه بچه های کلاس آماده باشند و برای ارائه قرعه بندازن..قرعه انداخته شدو به نظرتون به نام کی افتاد؟ بله به نام من نگون بخت افتاد..رفتم ایستادم کنار جااستادی و شروع کردم از طلاق گفتن و خیلی خوب و مسلط پیش رفتم.. هماهنگ با من استاد هم بعضی جاها حرفها رو تکمیل می کرد و راهکار می داد تا اینکه رسید به به بحث سازگاری بعد از طلاق و گفتم یکی از راهکارها برای سازگاری “حمایت خانواده و دوستانِ” و مشغول توضیح بودم که استاد گفت: البته بچه ها همه ی این راهکارها موقتیه، چون همه افکار و دردها و حرفها و.. آخر شب که نه خونواده هس نه دوست، میاد سراغ فرد! و اون موقع است که دیگه کسی نیست گوشش بده..من گفتم : بله بله شما درست می گید، استاد با یه کلام طعنه آمیز و دست انداختن گفت: مگه شما مطلقه هستید همش تایید می کنید؟ من : نه! ولی خب مجردم!! حالا کلاس رو تصور کنید از صراحت کلام من به یک استاد بسیار جدی و سخت گیر :دی

بالاخره سمینار رو پاس کردم رفت خدا رو شکر قرعه به نامم افتاد:)

تو دانشگاه که تک و تنها وایساده بودم تا ماشین بیاد برم خونه یهو این جیرجیرک رو دیدم؛ خیلی آهسته راه می رفت، دقیق که شدم دیدم یه پاش رشد نکرده، ولی برای خودش رفت وسط گلها و هوایی تازه کرد…………و این یعنی..

0
0

۲۳ دیدگاه برای “از هر دری سخنی”

  1. آیدا Says:

    و این یعنی، هوای تازه برای همه هست؛ فقط باید طالب بود…

    من عاشق صدای جیرجیرکم. کلا این موجود رو دوست دارم. و کفشدوزک رو… 🙂 البته هر دو تاش رو از فاصله ی دور! :laugh:

    سلام مونا جان 🙂

  2. Mona Says:

    سلام عزيزممم
    چه جمله رو خوشگل تكميل كردى:)
    صداى جيرجيرك؟ 😯 پارسال جيرجيركها حمله كرده بودن به خوزستان و من روزي ٢٠ تا جيرجيرك ميكشتم فكر كن! تو گوگل سرچ كن ميبيني چه فاجعه ايي بود
    فكر كن جيرجيرك بيفته تو تراك و اون تو جير جير كنه!
    منم دوس ميدارم فقط به حد چى از عنكبوت ميترسم اسمش هم لرزه به بدنم مياره

  3. New Guy Says:

    يعني اصلاً دلم واسه عکس حشره تو اين وبلاگ تنگ شده بود!!
    بهترين راه براي سازگاري با طلاق اينه که فرد به اين باور برسه که اين يه اتفاق تو زندگيشه که هميشه همراهش خواهد بود، يه تغيير مسيره ناگهاني که بايد از اون براي رسيدن به چيزي بهتر تلاش کنه نه اينکه بخاطر چيزي که از دست داده دايم سوگواري کنه. خيلي وقت‌ها طلاق قابل برگشته ولي چون طرفين خودشون رو رها مي‌کنن و همه‌ي شرايط کاري و ماليه خوبشون رو بخاطر روحيه‌ي بد از دست ميدن ديگه جايي واسه برگشتن و دوباره ساختن نمي‌مونه. اينکه فرد بتونه در کمترين زمان ممکن خودش رو تطبيق بده و حتي تلاشش رو براي شرايطي بهتر بيشتر کنه بهترين راه براي سازگاري با اين موضوعه.
    ولي به اعتقاد من بزرگترين چيزي که مي‌تونه جلوي خيلي از طلاق‌ها رو بگيره اينه که به فرزندانمون بياموزيم که چطور براي مشکلاتشون اول سوال “خوب حالا بايد چي کار کرد؟” رو تو ذهن تصوير کنند و بعد با تعمق کردن، تحليل کردن و مشورت کردن به جواب اين سوال برسن.

  4. Mona Says:

    :laugh: :laugh:
    چيكار كنم هر چى جك و جونور و حشره مرتبط با وبلاگمه از زير ويلچرم رد ميشه
    اوهوم سوگ براي هر فقداني رخ ميده و خيلي طبيعيه منتهي موندن تو اون سوگه كه آدم رو داغون ميكنه
    اين سازگارى به منظور گذر صحيح همون فرآيند سوگ گفته شده كه به مسائل شخصيتي و هم برونى مربوط ميشه
    خيلى مسئله ى پيچيده ايي هست

  5. آشنايي با يك معلول قطع نخاع Says:

    سلام
    ایشالله یه روز یا یه شب بعنوان کارشناس تو تلویزیون ببینیمت

  6. Mona Says:

    سلام
    انشاالله
    ممنون:)

  7. ابر کوچولو Says:

    نه خسته مونا جون … 😀

  8. Mona Says:

    ميسى عشقم ليمى جون:*

  9. الهام Says:

    خیلی ناز و ظریف به همه چی نگاه میکنی دوست خوبم
    موفق باشی :heart:

  10. mona Says:

    عزیزممم
    ممنونم:)

  11. سهیلا Says:

    مونا حرفای تو همیشه بهاریه
    خیلی باطراوت و شاد

  12. mona Says:

    هر وقت حالم خوش نیست فقط حرفایی از جنس حرفات آرومم می کنه سهیلا خانم..باور کنید

  13. پریسا Says:

    مونای عزیز سلام
    از اینکه با وبلاگت بطور اتفاقی آشنا شدم بسیار خرسندم.
    جالب تر اینکه من از بیماران دکتر شاطرزاده ی عزیز و گرامی هستم…وقتی قسمت 12 نوشته هاتو خوندم که کنفرانس داشتی اون قسمتی که از دکتر نوشتی کلی اشک ریختم…چون من هم به این باور رسیدم که دکتر شاطرزاده چیزی بیشتر از یک انسانه…یه فرشته ی زمینی…بهشون گفتم که با تو آشنا شدم و خیلی خوشحال شد وقتی بهشون گفتم مونا سلام میرسونه!! آخه منم خیلی شیطونم واسه همین با شیطنت بهش گفتم …گفت تو اونو از کجا میشناسی منم گفتم حالا 🙂
    به هر حال تو هم برای من الگو شدی عزیزم…نوشته های قشنگت به من امید رو برگردوند،برای این روح لطیفت تو رو ستایش میکنم، دوست خوب من…به امید دیدارت…بینهایت دوست دارم ببینمت…
    روزانه به وبلاگت سر میزنم.موفق باشی و پایدار…خدای مهربانم همواره با تو باشد… :-*

  14. mona Says:

    سلام عزیزم
    وای پریسا جون چه جالب
    من که عاشق دکترم خیلی ماهه
    آخی دوس دارم بیام دیدنشون
    آخیییییی خیلی شیطونیاااا :دی
    انشاالله بتونیم همو ببینیم:)
    خیلی خوشحالم کردی عزیزم
    دانشگاه درس می خونی ؟

  15. پریسا Says:

    مونای عزیز سلام.
    من کارمند هستم و 34 سال سن دارم.متاهلم ولی نی نی ندارم 😛
    من توی دو رشته و دو دانشگاه درس خوندم : رشته ی اولم گرافیک بود که دانشگاه آزاد تهران خوندم و ورودی سال 76 بودم.دومین رشتم رو بخاطر کارک انتخاب کردم و البه به روحیم هم میخورد اونم روانشناسی صنعتی و سازمانیه.
    راستش من با شیطنت شاد و خوشحالم.و از اینکه دیگران رو خوشحال ببینم بسیار خرسند میشم.دوست خوبم من امروز شنبه و دوشنبه همین هفته آخر سال رو برای درمان میرم پیش دکتر و خیلی دوست دارم غافلگیرشون کنم و تو رو با خودم ببرم!!! دکتر ببینتت خیلی خوشحال میشه.اگه دوست داشتی منو مثله خواهرت بدون و دوشنبه عصر آماده شو بیا کیانپارس مطب دکتر.من پایین منتظرت میمونم تا بیای با هم بریم بالا …واسم پیام بذار من هر روز چک میکنم.تا فردا خبرم کن …راحت باش و سخت نگیر عزیزم.

  16. mona Says:

    سلام پریسای عزیز
    خیلی عالییییی
    امیدوارم به زودی مادر بشی:) البته اگر دوست داری 🙂
    خیلی دوست دارم بیام باهات ولی برای دوشنبه سختمه
    چون مامانم و بردرم اهواز نیستن اگر بتونم با دوستم بیام که خیلی عالی میشه اما کلا بعید می دونم… دوشنبه برام روز سختیه.. حالا باز تا اون روز اگر بشه خبرت می کنم..

  17. پریسا Says:

    سلام منای دوست داشتنی
    امروز به دکتر گفتم احتمالا دوشنبه یه سورپرایز دارم واستون!!! هر چی گفت چی؟بهش نگفتم.اما میدونم خیلی خوشحال میشه.اگه تونستی خبرم کن.بدون من نری ها دوست خوبم .فکر کنم دکتر چهارشنبه هم باشن ولی تا چه ساعتی نمیدونم.
    راستی منم مثله خیلی های دیگه دوست دارم مادر بشم،اما نمیدونم خدا کی میخواد نصیبم کنه.دعا کن برام لطفا مرسی :-))

  18. mona Says:

    سلاممممم پریسای عزیز
    ای وای کاش نمی گفتی یه وقت نتونم بیام شرمنده شم
    چون من برای بیرون اومدن باید هفت خوان رو بگذورنم و اغلب هماهنگ شده باید برم بیرون و الان هم مادر کسالت دارن تهرانن و دس تنهام و….
    نه بدون شما که نمیرم
    حتما بخوابم برم بتون می گم
    انشاالله توکل کن مادر میشی:) حالا که دوست داری من هم از خدا طلب می کنم به آرزوت برسی:)

  19. پریسا Says:

    سلام گلم
    خیالت راحت بهشون نگفتم که سورپرایزم تویی :))
    بلای مامان به دور باشه انشالله.شفای عاجل میخوام از خدا به واسطه ی جدم انشالله.هر کاری داشتی در خدمتم عزیزم.

  20. Mona Says:

    سلام پريساي عزيز
    ممنونم از دعاي خوبت
    انشاالله:)
    پريسا جان قبل از عيد برام مقدور نيست متاسفانه
    ديگه من رو به بزرگي خودت ببخش

  21. mona Says:

    سلام پریسا جونم
    اتفاقا به مامانم زنگ زدم از شما گفتم براش
    خیلی ممنونم التماس دعای فراوون دارم ازت عزیزم..من هم شما رو دعا می کنم به مراد دلتون برسین:) :*

  22. پریسا Says:

    خواهش میکنم دختر خوب انشالله واسه بعد از عید هماهنگ میکنیم.
    پیشاپیش سال نو رو بهت تبریک میگم و امیدوارم سال 93 سالی پر از تغییر و تحولهای خوب باشه واست.بهارت سبز،تنت سلامت،دلت شاد،لبت خندون،آرامشت مستدام باشه مونای مهربان.
    سلامتی مامانت رو از یگانه ی بی همتا خواستارم.
    انشالله

  23. mona Says:

    انشاالله
    امیدوارم
    سال نو شما هم مبارک و پر از خیر و شادی:)
    ممنونم انشاالله

دیدگاهی بنویسید