کارت قرمز من !
ماه رمضون بود … سره سفره ی افطار …طبق معمول هر سال تلویزیون روشن بودو همزمان با باز کردن روزه سریال هم تماشا می کردیم …
سریال ماه رمضون اون سال بزنگاه بود …به کارگردانی رضا عطاران…
با اینکه زیاد اسم سریالو کارگردان و … رو به حافظه ام نمی سپارم اما نا خواسته و شاید هم برای همچین روزی و همچین پستی ! حتی دیالوگهای این سریال در ذهنم ماندگار شد ! نمی دانم شما تا چه حد در ذهنتان مانده است اما همین را بگویم که برای من این سریال تا آنجا که برادر بزرگ خانواده (که نقش آن را ” حمید لولایی”بازی می کرد) و از بالای پشت بام به پایین افتاد و به عبارتی ضایعه نخاعی شد دیگر خنده دار نبود … دیگر جذاب نبود … دیگر یک نگاه سطحی و گذرا نبود و خندیدن و به فراموشی سپردن نبود …
من همه چی را درک می کردم … و لحظه به لحظه اش تداعی کننده ی زندگیم بود … آن دکتر رفتن ها .. آن فیزیوتراپی رفتن ها .. با واکر راه رفتن ها و ویلچر نشینی ها … حتی خوابیدن ها و نشستن ها و دستشویی رفتن ها غر غر کردن ها ! سوار ماشین شدن ها و بستن گردنبند طبی و به سخره کشیدن ها ….
که همه و همه به سادگی خوردن یک لیوان آب و یه خنده و یه نگاه ساده و سطحی بود !
و من همه چی را می فهمیدم … حتی خنده های پنهانی و نیمه کاریه مهدی برادر کوچکم !که سعی می کرد خنده های قشنگش را از من بدزدد ! و رها کردن سفره و به حیاط پناه بردن های پدرم و مشغول شدن مادرم به هوای شستن ظرفهای افطار در آشپزخانه ! و حتی تعاریف دوستانم را !
نمی خواهم بگویم که زندگی من را ببینید و گریه کنید و ناله کنید و دلتان بسوزد و دلداری بدهید ومن و زندگیم را تافته ی چدا بافته بدانید ! …. و خوشحالم که اینگونه نیست… که با دیدن زندگیم در یک قاب جادویی اشک نمی ریزید و می خندید.. اما ای کاش که از هر نگاهی درسی می گرفتیم ! یک روز هم شاید خود شما باشید …آری … خوده خود شما !
رضای عطاران عزیز دوستت دارم و کارهایت را نگاه می کنم اما بزنگاه از دید من کارت قرمز گرفت ! چونکه مونا و موناها و خانواده هایشان و دردهایشان را به گونه ای به تصویر کشیدی که فقط برای بیننده ات بی هیچ پیامی خنده بیآفرینی !
نمیدونم چطور امروز بزنگاه به ذهنم اومد !:dontknow
22 فروردین 1389 در 21:10
صد البته
اون مجموعه مشکلات زیاد دیگه ای هم داشت
22 فروردین 1389 در 22:20
سلام.
متاسفانه در ايران خیلی به ندرت پیش میاد که برای ساخت فيلم ها همه ی جوانب رو در نظر بگيرن. با چند تا متخصص صحبت بکنن. خصوصا با مشاورها و روان شناس ها حتی برای ساخت فيلم هايی با گرايش آموزشی و به نوعی جدی.. چه برسه به فيلم طنز..
برای خودمون و برای ایرانمون متاسفم که هميشه بايد هزينه ی ندانم کاريهارو بديم..
دوستت دارم مونا جان.
22 فروردین 1389 در 22:23
سلام مونا
از صراحت لهجه و بیان صادقانه تون تشکر می کنم،با ذکر این نکته:
کار طنز در ایران بسیار سخته و محدودیتهای زیادی داره ازجمله:
– ممنوعیت در مسائل سیاسی، ج ن س ی و …
– عدم مجوز ورود به نقش مشاغل و افراد خاص!
و….
با این نگاه قبول کنید که کارگردانان چنین سریالهایی دچار مشکلات عدیده ای باشند..به هر حال؛
به نظر نمی رسه که قصد بر این نگاه و انتقال ایده ی منفی بوده باشه..
اگه توجه داشته باشی آقای عطاران در چند سال اخیر با انتخاب افرادی با معلولیت ذهنی و جسمی،عده ای از این عزیزانی که کاملا از جامعه طرد شده اند رو در عرصه سیما و سینما،بعنوان بازیگران کاملا موفق معرفی کردند و در این زمینه موثر بودند…
البته انتقاداتی هم به ایشون وارده…
#smile
22 فروردین 1389 در 22:42
نقد خوبی برای اين سريال نوشتی. #applause
همه مردم همينن تا خودشون به درد و مصيبتی دچار نشن از حال ديگری با خبر نميشن #smile
22 فروردین 1389 در 22:45
فکر کنم ژان ژاک روسو گقته :
سلامتی مانند تاجی است که تنها انسان های بیمار می توانند بر سر افراد سالم ببینید
شاید اون نویسنده هم اگه یه بار این درد رو تجربه کرده بود هیچگاه این حرف ها رو نمیزد.
خدا خودش ما رو نجات بده..#cry
22 فروردین 1389 در 22:58
سلام آبجي؛تاحالا از اين ديد به اين سريال نكاه نكرده بودم.و واقعا بخاطر اين مساله واسه خودم متاسفم:(
واقعا راست ميكي…
22 فروردین 1389 در 23:39
به به!مونا داور می شود!!#grin
آره خوب تو خيلی از فيلم ها به خيلی از چيز ها به ديد تمسخر نگاه می شه.ولی عيب نداره…فکر نمی کنم قصدی از اين کار داشته باشن
در مورد آهنگ هم راستش من بلد نيستم چطور بايد بهت بدمش.خودم از وبلاگ ويولت دانلودش کردم نمی دونم کدوم پستش بود.اگه فهميدم ميام بهت می گم که بری دانلود کنی#heart #kiss
22 فروردین 1389 در 23:58
عزيز من تو پست سفر مجردی برات نوشتم.لطفا بخون
راستی عطاران از دوستان خانوادگی ماست.حتما بهش نظرت رو ميگم.
بازم ميگم که حتما بخون نظرم رو.
23 فروردین 1389 در 00:46
سلام عزیزم
مطمئنن آقای عطاران قصد ناراحت کردن مونا و مونا ها رو نداشته. و قصدش خندوندن مردم بوده .
23 فروردین 1389 در 01:20
سلام گلم
من خیلی وقته تلوزیون نگاه نمی کنم حدود 6 سال چون با همین برنامه هاشون حال آدمو به هم می زنند . البته شاید برنامه خوب هم داشته باشه ولی در مجموع تلوزیون ایران هر روز بدتر از دیروز .
به نظرم شما هم کمتر نگاه کنی برات بهتر باشه .
راستی منتظر نظرت هستم چون بهش نیاز دارم ( پیام خصوصی قسمت > خیلی سخته ) . خوب فکر کن بعد بگو
شاد باشی تا بعد
23 فروردین 1389 در 01:34
نظر خاصی ندارم .
گاهی فکر میکنم …
هیچی کلا من فکر نکنم به هیچ جای این عالم هستی خللی وارد نمیشه
23 فروردین 1389 در 07:51
سلام این حرفت حرف دل منم بود.هر سوژه ای سریال میشه از محتوا خالی میشه……#angry
23 فروردین 1389 در 08:18
#flower
چون آب به جويبار و چون باد به دشت
روزي دگر از نوبت عمرم بگذشت
هرگز غم دوروز مرا ياد نگشت
روزي كه نيامدست و روزي كه گذشت ؛خیام؛
23 فروردین 1389 در 10:38
از این نوشتنت خوشم میاد تو حرم که بودم برای همتون دعا کردم عزیزم … امیدوارم هر چه زودتر سلامتتیتو بدست بیاری دختر با اراده و با روحیه …. دوست دارم مونا جونی …
23 فروردین 1389 در 12:20
فقط ميتونم بگم متاسفم موناجان#sad
23 فروردین 1389 در 17:54
سلااااااااااااااااااام
من چون خوب نديدمش نمی تونم قضاوت کنم
ولی بعضی چیزا در سريالهاش اصلا برای پخش خوب نيست
#smile #flower #flower
23 فروردین 1389 در 20:02
سلام
قالب جدید پسند نکردی هنوز؟
24 فروردین 1389 در 09:09
سلام مونای عزيزم
اتفاقا نقد خيلی خوبی بود.
وقتی يک کارگردان يا فيلمنامه نويس يک اتفاق مترقبه رو به تصوير ميکشه بايد تمام جزييات اون رو هم به تصوير بکشه.نه که فقط از اون به عنوان يک عنصر استفاده کنه.
گاهی وقتا يه چيزايي واسه هميشه تو ذهن آدم ميمونه.
24 فروردین 1389 در 09:12
می دونی هرچيزی بايد جای خودشو داشته باشه و فکر می کنم اصلا قرار نبوده که تو اون فيلم به اينجور مسائل عميقا و تخصصي پرداخته بشه البته اون فيلم کاملا رئال بود يعنی رضا عطاران اينجوريه و شايد بايد قبول کرد تاکيد می کنم بايد قبول کرد که نواقص هستند چون به نظرم نواقص بايد باشند و از اين نظر همه ی ما يک جورهايي معلول و ناقصيم !! شايد بعضی ها معلول مغزی باشند ! البته اين به معنای ستايش نواقص نيست نه اصلا گاهی واقعا تقصير ماست که چنين نواقصی به وجود می ياد … نمی دونم فلسفه های زندگی من چيزهايی نيستند که بتونم تو دنيای مجازی با چهار تا کلمه توضيحشون بدم علاوه براون معتقدم که کلمات ما برای بيان واضح و کافی احساس و درک ما اصلا کافی که نيستند هيچ تازه بعضی جاها غلط هستند. خب بگذريم ولی واقعا برای خودم يه چيز مسخره ای که خيلی پيش می ياد شايد به نظرت احمقانه باشه ولی هر وقت يه مشکلی برام درست می شه که اتفاقا و از قضا تقصير ش از من بوده باشه همون موقع نمی دونم چی می شه که تلويزيون يه فيلمی پخش می کنه که قهرمان فيلم دقيقا خريت منو يا مشابه منو می کنه . و اون موقع مامانم می بينه و بقيه هم و اگه ماجرا فاش شده باشه يک کم غر زده می شه و از اين زاويه ديد من اين ماجرا رو درک می کنم اين بخشی که به فرار از خود مربوط می شه … اما صحبت تو رو هم به عنوان يک انتقاد جدی از يک فيلم جدی و رئال که در درک عمومی و عاميانه ما طنز به حساب می ياد می شنوم و می پذيرم . کاش اينو می شد به خود عطاران هم گفت . خيلی دوست داشتم جواب اونو می شنيدم.
آخيش .. تموم شد .. مردم ..
24 فروردین 1389 در 14:14
سلام مونا جان
بنظر من کسی جای ترحم و گريه دارد که با نقص يا بدون نقص زندگی را درک نميکند و نميفهمد و او بايد گريه کند
حرفها و دلايلت کاملا؛ منطقی بود اما از کسی که تجربه زيادی در اين زمينه و مشکل تو نداشته است ( يا موناهای ديگر) انتظار نداشته باش ..
27 آذر 1389 در 14:54
librium =OO on line prosom oqz cheap life insurance 7481
28 آذر 1389 در 02:27
carisoprodol icrqac cialis 8)) cheap meridia :-[[
28 آذر 1389 در 10:18
auto insurance rates 🙁 carinsurance 064802
1 دی 1389 در 06:05
homeowner’s insurance zcihul auto insurance >:-[ new york car insurance 236
9 دی 1389 در 12:05
health insurance online pkinos health insurance statistics %-[[ gulf life insurance >:PP
9 دی 1389 در 20:48
2bonline carisoprodol 8-] description of valium diazepam cefe ambien pte
10 دی 1389 در 06:41
Å kjøpe Viagra 190 Viagrapillen %-))
23 دی 1389 در 09:39
life insurance quotes 8-((( life insurance wcrlab car insurence 8-DD auto insurance online 29343
24 دی 1389 در 09:31
health insurance %-(( health insurance ogkrqj life insurance quotes 972
4 بهمن 1389 در 07:00
assurity life insurance 497 cheap car insurance qrdpq cheap car insurance 3442
6 بهمن 1389 در 07:37
eastwood auto insurance =[[[ healthinsurance gsias manufactured home insurance eivdxy
7 بهمن 1389 در 09:15
acomplia emotional eating khwo meridia dskgkz
7 بهمن 1389 در 15:14
buying accutane %-OOO Carisoprodol nqqxg california homeowners insurance nlsbuv
8 بهمن 1389 در 04:15
car insurance quotes iselzu reliastar life insurance 439233 cheap car insurance 8-]]]
14 بهمن 1389 در 07:42
life insurance kfha ultram :-[ viagra 959401