عاقلی
موقع برگشت از اصفهان پروازم تاخیر خورد، تو فرودگاه اصفهان همه ی اهوازی ها یه جا نشسته بودن و منتظر..یه خانمی که لباس عربی پوشیده بود (شیله=روسری، عبا=چادر عربی) و خوب فارسی بلد نبود پیشم نشست و بام مشغول صحبت شد بعد ازم پرسید مشکلت چیه؟ و بعد گفت: تنها اومدی سفر؟ گفتم: بله
شاخاش داشت در میومد بنده خدا.. اینو از چشمای از حدقه در اومدش فهمیدم
بعد خدا رو شکر کرد گفت : درسته که پا نداری! اما خدا رو شکر که عاقلی! اگر عقلت مشکل داشت به نظرت میتونستی تنهایی سفر کنی؟
منم سرمو بردم بالا و یه نه کشیده تحویلش دادم
____________
*انصافا حرفش از صدتا حرف دکتراااا بیشتر روم تاثیر داشتو منو به فکر فرو برد
5 اسفند 1393 در 22:37
دکتراااا
9 اسفند 1393 در 18:46
بعله دکترااااااااااااااااااااااااا مجاز و استعاره و کنایه و همه چی از بعضیهااااا
7 اسفند 1393 در 12:46
سلام
خیلی هم خوب… واقعا حرف خوبی بود… 🙂
9 اسفند 1393 در 18:43
سلام علیکم
🙂