فرصتی برای شنیده شدن صدای بیماران…
سلام دوستان خوبم
کنگره ی سالانه ی اخلاق پزشکی، در چهارمین سالانه ی خودش، قصد داره که نشستی رو به نظرات و دیدگاه های بیماران اختصاص بده.
دوستان با هر بیماری مزمن، می تونن نظرات و دیدگاه های خودشون رو در باب مسائل حوزه اخلاق پزشکی و حقوق بیمار، انتظارات بیماران از پزشکان و پرستاران، از قبیل همدلی، خوب گوش کردن، توجه نشان دادن به درد و رنج بیمار، دقت در اجتناب از دوباره کاری و اتلاف وقت بیماران، صادق بودن با بیمار، مشاوره ی به موقع، احترام و… در ۳۰۰ تا ۵۰۰ کلمه بنویسند و تا ۱۰ آذر به ایمیل خانم آیدا الهی ارسال کنند تا به بخش مربوطه بفرستند.
ida.elahi@gmail.com
بهتره که مطالب دوستان کلی نباشه و از نمونه های واقعی و تجارب خودشون مثال بیارند.
همچنین اگر بیمارانی رو با بیماری های مختلف میشناسید، با هر نوع معلولیت یا هر بیماری مزمن دیگه، لطفا به اون ها نیز اطلاع رسانی کنید.
ممنونم… :rose: 🙂
1 آذر 1394 در 13:48
ممنون عزیزم :-*
10 آذر 1394 در 21:07
عزیز دلی :*
4 آذر 1394 در 10:04
عه
من که تیک خصوصی این رو زدم 😕
4 آذر 1394 در 15:41
سلام عزيزم
پيغام خصوصي وبلاگم مشكل داره متاسفانه 😐 و تا خودم وارد كنترل پنل نشم راهي براي حذف اين پيام خصوصي كه عموميش كرده نيست و منم كه ٢٤ ساعت به نت دسترسي ندارم و اينچنين ميشه كه شرمنده ميشم
5 آذر 1394 در 00:29
سلام عزیزم مونا جان. با وبلاگت تازه آشنا شدم و تاحدی خوندمش. داستان زندگیتو اما تقریبا تا تهش خوندم. از آشنایی باهات خوشحالم. دوست عزیزم اگه کار پژوهشی انجام میدی خواستم بگم من کارشناس ارشد آمار هستم و اگه نیاز به یه همکار تو این زمینه داشته باشی در خدمتت هستم. خیلی گلی و روی ماهت رو می بوسم عزیزم.
10 آذر 1394 در 20:56
سلام مهدیه ی عزیزم
منم از آشنایی با شما خرسندم
حتمااااا بسی سپاسگزارم مهدیه جانم
لطف داری..
5 آذر 1394 در 11:19
دخترم
تمام آرشیوت رو خوندم
و از خوندن تکت تک جملاتت به روح قوی و دل محکمی که پشت این کلمات بود آفرین گفتم
تلاش و پشتکارت مثال زدنیه
.
(وقتی اولین سمینارت رو اجرا رکدی ، برات از ته قلب دست زدم) :inlove:
تندرست باشی و شاداب عزیزم :-*
10 آذر 1394 در 21:02
سلام 🙂
ممنون شما لطف دارید..
سلامت باشید 🙂
5 آذر 1394 در 11:20
از بس تند تند و با هیجان نوشتم، ببین چن تا غلط املایی دارم 😉 :blush:
10 آذر 1394 در 21:03
🙂 🙂
6 آذر 1394 در 12:32
اشکامو در اوردی با این اهنگ..
10 آذر 1394 در 21:06
عزیزم…
10 آذر 1394 در 21:38
سلام عزیزم خوشحالم که بعد از چند روز بالاخره جوابمو دادی. مونا جونم مونا از وقتی نوشته هاتو خوندم همه جا به یادتم. توخونه سرکار بیرون همه جا همه جا به چیزایی فکر میونم که تا حالا چشمم روشون بسته بود. خداروخیلی سپاسگزارم که صفحه تازه ای روبرای من بازکرد. تک تک آرشیوت روخوندم و حالا که دیگه تموم شد دلم خیلی برات تنگ میشه. لطفا زود به زود بهمون سر بزن مونا خانم گل
10 آذر 1394 در 20:13
سلام چرا پیغام من حذف شد؟ 😯
10 آذر 1394 در 21:05
سلام
نه مهدیه جانم پیامت سر جاشه
فقط تا موقعی که من تاییدش نکردم اگر آی پی اینترنتت عوض بشه پیامت رو نمی بینی دیگه 🙂
از این به بعد برای همیشه پیامهاتو میبینی دوست جانم 🙂
10 آذر 1394 در 21:39
سلام عزیزم خوشحالم که بعد از چند روز بالاخره جوابمو دادی. مونا جونم مونا از وقتی نوشته هاتو خوندم همه جا به یادتم. توخونه سرکار بیرون همه جا همه جا به چیزایی فکر میونم که تا حالا چشمم روشون بسته بود. خداروخیلی سپاسگزارم که صفحه تازه ای روبرای من بازکرد. تک تک آرشیوت روخوندم و حالا که دیگه تموم شد دلم خیلی برات تنگ میشه. لطفا زود به زود بهمون سر بزن مونا خانم گل
17 آذر 1394 در 21:16
سلام مهدیه جانم
از اینکه تونستم حس خوب بهت بدم شادم
همیشه پر از حس خوب و خدا باشی..
چشم چشم 🙂
11 آذر 1394 در 22:15
چرا پیامم رو حذف نکردی ؟ :-((
13 آذر 1394 در 13:58
حذفه پیامت عزیزم
منظورت پیامی که رمز رو گفتی؟
14 آذر 1394 در 23:38
اوهوم …
ولی آخه پس چرا می بینمش ؟ ?:-)
17 آذر 1394 در 21:15
چون آی پی اینترنتت با آی پی کامنت گذشته یکسانه شناساییت میکنه و خودت پیام خودت رو میبینی
وگرنه اگر از جایی دیگه به اینترنت متصل بشی پیامو نمیبینی خصوصیسیش کردم نگران نباش عزیزم 🙂