استقلال در ویلچررانی
اینایی که یه جوری ویلچر رو هل میدن که انگار میخوان استارت مسابقات رالی داکارو بزنن و هیجان خودشون رو میریزن رو دایره و یه لحظه یه ضربه شلاقی به گردنت وارد می کنن و وسایل روی پات میرن تا مرز افتادن روی زمین و یه دست به ترمز و یه دست به وسیله با قلبی نا مطمئن باید همراه شدن باشون رو ادامه بدی..اینا همدردا و همدلای خوبی نیستن درکی هم ندارن که یه آدم رو ویلچر نشسته…آدم ها
اینایی که وقتی بهشون میگی از سمت چپ برو با حالتی حق به جانب پیچ میزنن میرن راست و تو رو هم با خودشون به مسیری میبرن که میلشونه و پشمکم حسابت نمی کنن..اینا کارشون شبیه تجاوزه..مگه تجاوز شاخ و دم داره
اینایی که وقتی میخوای یه جا بایستی به زور جا به جات می کنن در حالی که بهشون نگاه می کنی و میگی که همین جا راحتم همین جا خوبه و محکم دستات رو به چرخها گرفتی که ثابت نگهشون داری اما به زور بازو و خود رأی ویلچرتو هل میدن فکر میکنن دارن تو محبت کردن مدال میگیرن اینا هم کارشون تجاوزه..یه لحظه چشماتو ببند خودتو تصور کن که یه جا وایسادی بعد یکی بیاد به زور بِکشتت بذارتت دو قدم یا صد قدم اونورتر؟ یعنی این تن بمیره نمی زنی تو گوشش؟
اینایی که اینقدر آهسته هل میدن که دلت میخواد داد بزنی بگی تند تر دیرم شد..خوابت برده؟ که اگه خودم میرفتم زود تر میرسیدم به مقصد…اینا تو احتیاط غرقن و تو هم مجبوری که به ساز شخصیتشون برقصی…
ویلچرتو باید یکی هل بده که شخصیتش شبیه ته…که اگه راه میرفتی قدماش با قدمات هماهنگ بود و پا به پات راه میرفت..ویلچرو باید کسی هل بده که حستو درک میکنه و میفهمه جای ناهموار تو رو اذیت می کنه بات همدلی کنه ویلچرو باید کسی هل بده که دوستت داشته باشه ..دوستت داشته باشه..
مونا خیلی مستقل شده دیگه خودش تنها تنها هر جا میخواد میره… 🙂 و اجازه نمیده هر کسی بش کمک کنه…
خدا رو شکر..
____________________
* کانال هر روز یک کار خوب پیشنهاد می شود https://telegram.me/DailyGoodWork
صفحه ی اینستاگرام https://www.instagram.com/DailyGoodWork/
شروع کار : از ۲۱ فروردین ۹۵
18 فروردین 1395 در 06:59
اون توصیف رالی بامزه بود! کلی خندیدم!
این توصیف رو هم دوست داشتم: «ویلچرو باید کسی هل بده که دوستت داشته باشه ..دوستت داشته باشه..»
البته این مساله ی تجاوز به حریم خصوصی عمومیت داره. همین دیروز من سوار اتوبوس بودم. اول خط بود و اتوبوس هنوز را نیفتاده بود. توی قسمت مردونه تقریباً همه ی صندلی ها خالی بود. من هم صندلی های آخر بودم. یهو دیدم راننده بهم گفت: شما بلند شو این بشینه جای تو!
من هم خیلی مجلسی بلند شدم و از اتوبوسش پیاده شدم.
داد و بیداد راننده که: عه؟ چرا ناراحت شدی؟!
و جواب من که گفتم: کل صندلیات برای ایشون! من با سرویس بعدی میرم!
هنوز دارم فکر می کنم اون صندلی آخر چه ویژگی خاصی داشت که به خاطرش من باید جابجا می شدم؟!
در مورد چپ-راست، یه دوستی دارم با وجودی که 40 سالشه کلاً چپ و راست رو موقع رانندگی قاطی می کنه. یه بار اومدم پیشگیری کنم و به جای راست بهش گفتن: برو چپ! دیدم سریع پیچید راست!!
حالا بعدش بحث بین ما دوتا جالب بود: اون میگه خودت گفتی بروچپ من هم اصرار که تو هیچ وقت درست نمی پیچیدی چی شد الان رعایت کردی و دفاع ایشون جالب بود که می گفت: من همیشه گوش می دم تو چی می گی!
اگه برای این معضل راه حلی دارید بفرمایید! =)
22 فروردین 1395 در 11:11
😀 😀 😀 😀
18 فروردین 1395 در 07:00
آزمایش ارسال دیدگاه خصوصی
22 فروردین 1395 در 11:11
پیغام خصوصی وبلاگ مشکل داره متاسفانه…
19 فروردین 1395 در 11:29
اوخ یه سوتی توی اون کامنتم دادم! نوشتم به یارو گفتم برو چپ، سریع پیچید راست!
در حالیکه باید می نوشتم گفتم برو چپ، سریع پیچید چپ!!!
22 فروردین 1395 در 11:12
متوجه شدم..
21 فروردین 1395 در 10:16
سلاااام مونا ی مستقلم :inlove:
خوبی ؟
سال نو و فرا رسیدن ماه رجب مبارک :-*
چه خوبه که اینها رو گفتی… حالا اگه خواستم به کسی کمک کنم حتما حتما حتما سعی می کنم اول موقعیت و شرایطش رو درک کردم حین کمک کردنم…
🙂
22 فروردین 1395 در 11:13
سلام عزیزم
سال نو شما هم مبارک
التماس دعا دارم 🙂
عزیزم..بسیار بسیار ممنون :rose: :rose: :heart: :heart:
21 فروردین 1395 در 13:33
با اين روحیه خوبی که شما دارید این استقلال روز به روز انشاءالله بیشتر خواهد شد ضمن اینکه حرکت خود شما بدون کمک با ویلچر نوعی ورزش نیز هست و امیدوارم روزی فرا رسد که احتیاجی به ویلچر نداشته باشید با پیشرفت علم :rose:
22 فروردین 1395 در 11:15
سلامت باشید
ممنون
ان شاالله سلامتی همه ی بیماران
:rose: :rose:
28 فروردین 1395 در 20:55
سلام مونا جانم
چققققققققققققققققققققققققققققققدر دلم می خواد می دیدمت. ببینم ارزش دارم همقدمت بشم و مثل یک همراه خوب، با هم بریم؟
29 فروردین 1395 در 07:51
سلام جان جانمممم
همچنین
ان شاالله به زودی قسمتمون بشه زیارت بانو اونم از نوع قلمش 🙂 :inlove: :-*
18 خرداد 1395 در 14:47
آره
18 خرداد 1395 در 14:48
آره
18 خرداد 1395 در 14:53
واى نظرم كامل نيومد…ببخشيد…
بله واقعن ادم اذيت ميشه