سفر به آلمان
یه وقتایی واقعیتِ جلوی روت شبیه رویاست و خیال..چشماتو باز می کنی خودتو میبینی کنارِ یه برکه که یه عالمه درخت پاییزی دورش رو گرفته و برکه نارنجی، زرد و سبز شده و رگه رگه های آفتاب طلایی و آسمون صاف هم انعکاس برگای توی برکه رو جلا داده.. بعد با خودت میگی هی نگاه کن اینقدر خدا بهت انرژی داده که تونستی تنها سفر کنی به یه جای رویایی اونور کره ی خاکی..
مونا کی میدونست و فکر میکرد همون روزای سخت که مامان مریض شدو دست تنها شدی و افتادی توی جریان زندگی و تازه یاد گرفتی شلوار و جوراب و خودت پا کنی، اصلا بتونی درستو ادامه بدی و بری سرکار، کار کنی و پول جمع کنی و حالا تنها تنها بیای لب این برکه توی herrenhäuser gärten
خدایا؛ به همین نشونه های آرومت توی گوشه گوشه ی دلم خوشم..
19 مهر 1395 در 14:33
به به. به سلامتی.
خوش بگذره. 🙂
25 مهر 1395 در 09:08
سلامت باشین
ممنون 🙂 :rose:
19 مهر 1395 در 16:34
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
وای
چقده هیجان انگیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــز
25 مهر 1395 در 09:10
سلامممم 🙂
ممنون :inlove:
از هیجانت پر از هیجان شدم 🙂
:rose: :heart:
20 مهر 1395 در 01:04
چه غافلگير كننده بووووود :shout:
خوش بگذره سفر فرنگ
واقعا گاهي روزگار آدمو تا كجا ميبره و تو چه شرايطي قرار ميده!!!
فقط اميدوارم اونجا در مورد درمانتون پي گيري كنيد
آلمان تو اين زمينه درجه يكه
برگشتيد شام بديد :evilgrin:
25 مهر 1395 در 09:12
🙂
سپاسگزارم
این اولین سفر به آلمان اونم تنها و مدت کوتاه رو گذاشتم فقط برای تفریح و کسب تجربه 🙂
:rose: :rose:
مهمون خارجی ها معمولا عزیزن هی دعوت میشن اینور اونور خودشون شام نمیدن که 😀
23 مهر 1395 در 19:22
همیشه به سفرررر… :inlove:
25 مهر 1395 در 09:13
ممنون ددی خوبم
همینطور برای شما 🙂 :rose:
24 مهر 1395 در 00:46
:inlove: :inlove: :inlove: مونااا بالاخره رفتی 🙂
چقدر سفر خوبه … اونم یه جای دور … اونم تنهایی … :inlove:
سفرهایت مستدام :-* :heart: :rose:
25 مهر 1395 در 09:25
بله بله عزیز دلم :inlove: :inlove:
امیدوارم تو هم تجربه کنی لیمی مهربونم :heart: :rose: :inlove:
27 مهر 1395 در 13:33
سلام مونای عزیزم خیلی خیلی خوشحالم و خداروشکر میکنم ک تو انقدر دختر توانمند و بااراده ای هستی ک میتونی ب تنهایی چنین سفری رو بری.واقعا این اراده و قدرتت رو ستایش میکنم. مطمئنا سختیاش زیاد بوده اما واقعا ب دیدن زیبائیها و کسب تجربه اش می ارزه.البته از خداوند مهربون میخوام ک بزودی بازم سفر بری اما نه ب تنهایی اینبار با کسی ک دلت ب دلش بسته باشه.انشاالله :-*
1 آبان 1395 در 12:36
سلام عزیز دلم
ممنونم از نظر لطف و مهربانیت هدی عزیزم :inlove: :heart:
منم آرزو میکنم که به زودی سفرهای دو نفره ی عالی به جاهای دیدنی برین 🙂 :inlove: