درخت بودم!

كى اشكامو پاك ميكنه وقتى كه غصه دارم؟

كاشكى جاى موهاى همه آدما گل بود جاى پاها ريشه…
بعد از كلى بدو بدو توي حراست نذاشت ويلچرمو بذارم تا بمونه تو محل كارم! تا از هر روز بردن و اوردنش خلاص بشم..درست همون جا كه نگهبان به نشونه برو بابا دستشو تكون داد برامو ولم كرد و رفت..يهو دلم خواست درخت باشم..كاشكى درخت بودم…كاشكى همه مون درخت بوديم..اسير خاك…اونوقت شايد همديگه رو بهتر درك ميكرديم…
اين نيز ميگذرد…❤️

خوب باشيم…

0
0

۱۱ دیدگاه برای “درخت بودم!”

  1. قلم بانو Says:

    سلام…
    نفهمیدم چی شد؟!

  2. mona Says:

    سلام عزيزم
    براي اينكه هر روز ويلچر رو نبرم و بيارم با حراست محل كار صحبت كردم كه ديگه ويلچرمو بذارم سركار و يه ويلچرم براي خونه گرفتم
    اما نگهبان نميذاره
    زود درو ميبنده دير درو باز ميكنه اذيتم ميكنه خلاصه و من همچنان ويلچر به دوشم
    به روم نميارن ولي خب راننده و داداشم ميدونم تو اين يه ساله سركار واقعا هر روز گذاشتن تو صندوق ماشين و در اوردن اذيتشون كرده… چون من خودم بدون كمك ميشينم تو ماشين ولي ويلچرم كمر اطرافيانو شكسته ديگه 🙁

  3. مهرداد زندی Says:

    سلام
    ممنون ک ب یاد ما بودی
    امیدوارم شما و خانواده عالی باشید
    مثل ما
    درخت هم ک بودیم باز ما بودیم ک تبر میخوردیم

  4. mona Says:

    سلام
    خواهش ميكنم
    ممنونم
    انشاالله
    اينم هست….حكمت خداوند است

  5. آیدا Says:

    انگار ویلچر تو هم مثل دستگاه ساکشن من بمب داره!
    این نیز می گذرد… اما رد پاش روی دل جا می مونه 🙁

  6. mona Says:

    اره بمب داره..
    ولي بيشتر به خاطر حوصله و انگيزه نداشتن براي يه مسئوليته
    اوهوم 🙁

  7. علی امین زاده Says:

    دلم گرفت.

  8. همسر سید علی Says:

    یعنی دلم خواست پاشم بیام اونجا ، شترق بزنم نگهبانه بچسبه به دیوارها …
    الان رئیس اداره اتون اجازه این کار رو داده ؟ بعد نگهبانه نمیزاره ؟
    یه ویلچر گذاشتن که دیگه این حرفها رو نداره که ، عجب آدمهایی ان ها …
    ای بابا … به قول خودت این نیز بگذرد 🙂

  9. mona Says:

    بله این نیز بگذرد…

  10. همسر سید علی Says:

    بعدشم من دوست نداشتم درخت بودی، چون اونطوری دیگه مونای مقاوم و دوست داشتنی نداشتم که هی بیام وبلاگش، مطالبش رو بخونم هی انرژی بگیرم و تحسینش کنم که 🙂

  11. mona Says:

    متن هام رو می سپردم به نسیم تا به گوشت بشنوی اگر درخت بودم…. 🙂

دیدگاهی بنویسید