سفرها بايد رفت….

با اينكه آخر مهر ماه بود كه يه سفر خيلي عالى به تهران و مازندران و با يه همراه عالى تر داشتم ولي :heart: :heart: بازم سفر ميخوام، يه ماهه كه بيكار شدم قرارداد دو ساله ام تموم شده و خونه نشينم دوست دارم پسندازم رو به خاطر دورى از افسردگى از تنهايى و بيكارى و بيمارى صرف سفر رفتن بكنم! خيلي تحقيق كردم كلي سفر ارزان قيمت داخلى و خارجي هست ولي با ويلچر نميشه كه نميشه! يعني با ويلچر بايد به هزاران هزاران چيز فكر كنى حتي راه آب دستشويى هتل! داره نداره بزرگه كوچيكه؟ 😐 به امنيتش كه چقدر ميتونم از خودم مواظبت كنم… هر سفر كلى ازم انرژى ميگيره علاوه بر اون حتما بايد يه پايه خانم داشته باشم كسي كه هم باهاش بهم خوش بگذره هم اهل سفر باشه و اين راه رو دوست داشته باشه هم يه جاهايي از خود گذشتگى و ايثار كنه دست منو بگيره تو سفر..
اين كوچ سرفينگ رو كه ميبينم دق ميكنم دلم ميخواست پا داشتم حداقل يه بار تو اين تنهايى هام كوله م رو ميذاشتم رو دوشم و ميرفتم طبيعت گردى ! مثلا يه روستاى دور افتاده تو برزيل تو يه كلبه ميگذروندمو نون محلي ميخوردم و با بچه ها وسطى بازى ميكردم!
البته اگر پا داشتم الويتم در اين سن ازدواج و بچه داشتن بود :heart:
اگر اگر اگر
كاشكى كاشكى كاشكى
چقدر قشنگى داره زندگى
خدايا شكرت

0
0

۲ دیدگاه برای “سفرها بايد رفت….”

  1. قلم بانو Says:

    سلام مونا جانم
    چقدر پست قبلی ات و تمام احساساتت، شکل منه…
    خیلی زیاد…
    تو که تا تهران اومدی، خبر می دادی می دیدمت… 🙁
    تازه جدیدا یه رفیق پیدا کردم تو شرایط شما، فکر می کنم اگه همدیگه رو می دیدین، خیلی به دوتایی تون خوش می گذشت…

    امیدوارم زیاد بیکار نمونی.
    (آدم اگر پا هم داشته باشه، ممکنه ازدواج قسمتش نشه، مثل خیلی از آدم هایی که دور و برم هستند)
    مهم اینه که آدم از زندگی اش لذت ببره وبهترین کار رو بکنه.

  2. mona Says:

    سلام عزيز دلم
    خيلي كوتاه بود تهرانم 🙁 بايد يه دل سير بيام تهران
    دوستام خيلي زيادن همه گله كردن و خودمم كلي دلم همه شون رو خواست اما چه كنم كه در وقت محدودى بودم
    همون خانم رو ميگين كه اينستاشون را دادين يا كسي ديگه؟
    ممنونم عزيزم دنبالشم التماس دعا
    واقعا همينطوره كه ميگى…

دیدگاهی بنویسید