مستجابم كن لطفا

دعا كه مى كنيم بعدش كه بهش مى رسيم يادمون مى ره كه خواسته ى مستجاب شده مون رو كى بهمون داده و تو دعاهاى بعدى مى گيم خدايا بيا همين يه بار منو مستحاب كن يا خدايا يعنى ميشه؟ يا خدايا ديگه هيچى نمى خوام ازت و اين آخريشه….
انگار زدن اين حرفهاى اشتباه جزيي از مضطر بودن باشه…
خدايا مى دونم هزاران هزار بار قبل خودت بودى كه بهم لطف كردى مى دونم همين الان كه دارم مى نويسم مى بينم نفس مى كشم همش از لطف و كرم تواه، مى دونم هزار بار ديگه هم برام پيش بياد بازم ميام در خونه خودت با اينكه دفعه هاى قبل گفتم اين ديگه آخريشه!!! چون غير از تو كسى رو ندارم
خدايا، خداى مهربون راهى جلوى پام بذار…
من فقط هدف ميخوام براى ادامه
من دلم مى خواد بجنگم، تلاش كنم… فكر مى كنم اون سه تا گزينه ايى كه تو دلمه بهترينان براى جنگيدن و متمركز شدنم روى هدف و ادامه دادن با همه ى وجود
خودت كمكم كن… دلم رو روشن كن.. براى ادامه… با همه و همه سختياش كه سختياش رو نعمت مى دونم براى بزرگ شدن و همه لبخندام 🙂
خدايااااااااا :heart:

0
0

دیدگاهی بنویسید