جامانده

بچه هاى مسجد چمدوناشونو آماده كرده بودن كه برن پياده روى اربعين، مراسم بدرقه بود رفته بودم بدرقه شون… يه گوشه ى مسجد ويلچرمو پارك كردم و تا تونستم زار زدم…مخصوصا اونجا كه مداح با يه سوزى مى گفت ما جامانده ها..

0
0

دیدگاهی بنویسید