شيررررفهم شدم
به مهدى مى گم وقتى خسته ايي نمى تونى راه برى چه جوريه؟ نمى تونم بفهممش!!
بش مى گم من اگر پا داشتم هيچ وقت نمى گفتم خسته هستم براى هر كارى كه بود و بايستى انجامش بدم محكم قدم بر مى داشتم بى خستگى
مى گه ديدى وقتى بت مى گم سرم داره مى تركه از درس خوندن بيا سرمو ماساژ بده مى گى دستام خسته ست نمى تونم و اله و بله، پاها هم همونجورى خسته ميشن!
:evilgrin: