٢٥
يه تاول روى يه بند از انگشت اشاره م زدم از كار و بارم افتادم هى نگاش مى كنم مى گم اى خدا قد يه عدس هست هاااا اما نمى تونم تايپ كنم نه قلم دست بگيرم نه موهامو شونه كنم نه لباس عوض كنم نه ويلچر رو حركت بدم و نه……….اين آدمى چيه ها تا يه چيزى رو از دست نده متوجه ارزشش نمى شه ممنونم بند انگشت عزيزم تو چقدر هميشه منو تو لحظه لحظه ى زندگيم كمك مى كنى و من ناديده ت مى گيرم ممنون خداى مهربونم كه اين بند انگشت رو به من دادى كه بتونم چاقو رو بگيرم و سه كيلو پياز و سوسيس رو نگينى و يك دست خورد كنم براى سوسيس بندرى تولد عزيزترينم :heart:
من براى تو جان مى دم جان مى دم جان….