شاید دردمندی به دستان تو دخیل بسته باشد…
روز پزشک مبارک…

نوشته شده در سهشنبه 1 شهریور 1390 در 19:21 و در دستهی دستهبندی نشده.
میتوانید دیدگاههای این نوشته را پیگیری کنید با RSS 2.0 خوراک.
میتوانید دیدگاهتان را بنویسید٬ یا بازتاب بفرستید از سایت خودتان.
2 شهریور 1390 در 04:07
سلام
روز پزشک به پزشکای خوبو دلسوز مبارک باشه
2 شهریور 1390 در 11:31
چه دکتر نازی
2 شهریور 1390 در 11:37
سلام موناجون ببخش هی مزاحمت میشم گفته بودی یادت بیارم شماره مرکز تهرانو ممنون میشم پیدا کردی بهم بدی
________
مونا :
عزیزم به ایمیلت ارسال کردم…
سلامت باشی ان شاالله
2 شهریور 1390 در 11:52
طبیبی را حکایت کنند که سربه زیر بود و کم حرف!
چندان که هر مریضی تجربتی پیش وی می برد ومعالجتی از او می خواست،حرف نمی زد مگر به اصرار وگرو گذاشتن ریش توسط بیمار!
مریض ننشسته و سخن ناگفته،طبیب، نسخه اش را پیچیده بود و عذرش خواسته بود که:
رنگ رخساره خبر می دهد از بیماری،و نیازی به توضیحات شما نیست،و مریض بعدی…
طبیب را همی پرسیدند:
از بهر آبا و اجدادت،این چه حالتست !؟
گفت:”مگر نشنیده ای که حکما گفته اند:
المریض شیئ و الطبیب حدید و الاشک کشک والسرشک زرشک حین المداو !؟
او را گفتند:بابا،ایول،تو دیگه کی هستی!؟
خاموش بنگریست و بانگ بر زد:
مریض بعدی!!!
__________
مونا :
مریض بعدی ! هه!