نسخه هاى ديگه ى من
يه كتاب قديمى درسى رو باز كردم يه جمله از مت هيگ رو نوشته بودم گوشه ى كتابم..
“وقتى انگيزه ايى براى ادامه ى اين زندگى نداشتى، به نسخه هاى ديگه اى از خودت در آينده فكر كن و به اونها فرصت زيستن بده…”
نسخه هاى ديگه ايى از خودم؟
نسخه هاى ديگه ى من چى هستن؟
كجايين نسخه هاى ديگه ى من؟
_________
* من همه ى همه ى جونمو مى ذارم تا به تك تك سلول هام فرصت زيستن بدم..دير نشو.. من تلاش مى كنم، تند نرو، من مى تونم..
*مثلاً نسخه ى عاشقانه و فرصت زيستن دلم…. :heart:
16 اردیبهشت 1402 در 16:24
سلام مونا جانم
گوشیت خاموشه
بله رو جواب نمیدی…
کجایی دختر؟
2 خرداد 1402 در 00:01
سلام حاج خانم جانم بايد يه دل سير بات حرف بزنم
17 اردیبهشت 1402 در 01:45
آره آدم نمیدونه قراره در آینده چه اتفاقی بیفته، شاید تا اینجا سربالایی بوده و نزدیک قله ایم :blush: