تلاش براى ماندن
همه ى زندگیم دنبال چالش و ماجراجویى بودم یعنى واقعا چالش ها به زندگیم جهت مى دن، اگر چالش نباشه افسرده و منفعل میشم. وقتى یه چالشى دارم همه ى وجودمو میذارم براى حلش و این بهم حس خوبى میده. هر چند که چند تا چالش مهم حل نشده داشتم تو زندگیم، اما خوشحالم که براشون تلاش کردم و مسیرهاى تلاشم تا ابد تو دلم مى مونن و بهم حس خوب و رضایت .
امروز که دیدم ۴ تا بچه ایى که ۴٠ روز بعد از سقوط هواپیماشون در جنگل هاى آمازون زنده پیدا شدن غرق چالش هاشون شدم. از اینکه این چهل روز چطور زندگى کردن و دوام اوردن با درد بى مادرى، با بچه ى کوچک ١١ ماهه وسط جنگل هاى رمز آلود و باد و بارون و رعد و برق هاى شدید و انواع و اقسام حیوانات و حشرات …
غرق اون خونه ى درختى ساده که با برگ و شاخه براى خودشون درست کرده بودند و غرق اون میوه ى ناشناخته که رد دندون هاى کوچکى روش بودن.. و غرق قدم هاى کوچک لا ب لاى درختاى انبوه و غول پیکر آمازون.. رفتن و رفتن و رفتن تا رسیدن به نهر آب
غرق این موندن شدم
