nmt

با دوستم رفتم دکتر که برام استعلاجى بنویسه.. واقعاً خیلى خسته و دردناکم هوا هم گرم همه انرژیم مى پره و دیگه هى دراز به دراز میشم.. نمى تونم به کارهاى پزشکیم برسم.. یه ساله ام ار آى نوشتن نگرفتم، دو ماه عکس از دندونام گرفتم و نتونستم برم ترمیم و سه بار هم از اول سال تا حالا سرما خوردم… با ماسک و حالت تهوع و … مى رفتم سرکار

تو مطب بودیم، دوستم بام اتمام حجت کرد مى ریم داخل اتاق نه اینجورى بخندى و سرحال باشى هر چى کار و سختى دارى در طول روز رو براش ردیف کن تا برات استعلاجى رو بنویسه..

منم گفتم چشم، رفتیم داخل اتاق دکتر، منم شروع کردم همه سختى هاى یک روزمو ردیف کردن که به خاطر اینها مى خوام یک ماهى رو در منزل استراحت کنم و به وضعیت کلیه هام رسیدگى کنم!

بگین دکتر چى گفت؟؟ اول گفتن بهم که فکر نکن چون تو روى ویلچرى فقط خسته ایی و خستگى به دله و خیلى ها که بهشون مى گین خوش به حالت ممکن شرایطشون از شما سخت تر باشه و هیچ وقت از ته دل نخندیدن و اینااااااااا و گفتن: من یه قرص مى نویسم براى حفظ شادى و انرژیت با این همیشه سرحالى و بعد نصیحتم کرد که اگر خونه بشینى افسرده مى شى الان ۴ تا آدم مى بینى و سرگرمى و فلان….

خلاصه بهم استعلاجى ندادن… من خیلى خسته م و تعدد کارهام زیاده نمى تونم برم سرکار، و نیاز به استراحت دارم… خدایا به کى بگم باورم کنه؟..

6
0

دیدگاهی بنویسید