صلابت
این همه روضه خوندم تا بگم عمل جراحی اخیرم خروج میله های هارینگتون کذایی بود تا دیگه بتونم از این نخاع زبون بسته ام یه ام آر آیی چیزی بگیرم ببینم چیش شده !! خلاصه تقریبا پرونده ی اسکولیوز من بسته شد میگم تقریبا چون تا سه ماه اجازه ی ام آر آی ندارم به خاطر وسعت جراحی و خونریزیاش..
روز اول بعد از عمل دکترم که اومد ویزیت مثه جغد چشامو باز کردمو هنوز نزدیک نشده بود بش گفتم : به من دست نزنیاااااااا ( محکم بخون) گفت : چرا ؟ گفتم : درد دارم ( با ناله بخون) گفت : کجات درد داره ؟ والله خواستم همون لحظه بکشمش ..گفتم: آخ کمرممممم گفت منم کمرم درد میکنه از دست تو..این میله ها و پیچا رفته بود لای استخونو و گوشتت و به زور کشیدمشون بیرون..منم گفتم پس جون مادرت به من دست نزن…از همون راه دور بای بای کردو لبخند زدو رفت..
یعنی به این میگن صلابت مونایی!! 😀
*فقط یه چیز: همین الان یه نفس عمیق بکشو بگو خدایا شکرتـــــــــ :rose: باشه ؟
** این پیچ میچا رو دادن بهم یادگارا تا یادم بمونه ای کودکی، نوجوونی، جوونی چه دورانی داشتیم ما..راستی من دوازده سال پیش میله ها رو 500 هزار تومن خریدم حالا مثل اینکه شده 5 میلیونو 500 هزار تومن! بنازم به این تورم ! تورم بهش میگن دیگه ؟ البته اون موقع 500 تومن پولی بود واسه خودش
***دستت طلا دکتر گنجویان بزرگ..من که از کودکی، نوجوونی، جوونی تا هر موقعی که زنده م دعاگوتون می باشم..
****ضمیمه 😀 :اینم بریس مخصوصی که فقط برای اونایی که جراحی کردن استفاده میشه مثل یک قالب میمونه و فرم صحیح ستون مهره ها رو حفظ میکنه..من زیاد در مورد بریس نمیدونم شرمنده، این هم عکسشو گرفتم البته بدون قسمت جلوییش عکس گرفتم و نیمرخ(مثه عمل دماغ میمونه) 😀
20 مهر 1391 در 01:20
سلام
پس تو خیلی وقت پیش عمل کردی
وای به حال من که میخام تازه عمل کنم
خیلی میترسم از اینکه نکنه قطع نخاع شم
احتمالش چقده؟
سنم هم رفته بالا من الان 25 سالمه
نمیدونم چیکار کنم
ممنونم بابت اطلاعاتت
20 مهر 1391 در 01:36
سلام حسين
اولا بايد خوشحال باشي كه الان عمل ميكني چون امكانات و وسايلش مدرن تر شده
دوما از من نپرس چيكار كني؟ به پزشكت دكتر گنجويان اعتماد كن اون جز بهتريناست تو دنيا..و هرچه ايشون بگه شك نكن…. تا جايي كه ميدونم گنجويان بالا ١٨ سال رو ميفرسته پيش دكتر بهتاش
سوما تو راه ميري و اين يك پوئن بزرگه كه من نداشتمش. چها روز بعد عمل بچه هايي كه عمل ميكردن بلند ميشدن قدم ميزدن و توي تخت راحت جا به جا ميشدن ولي من سه نفر با هم جا به جام ميكردن و بارها به خاطر عدم تحرك اشك ريختم چون واقعا سخته و مدام بايد به اين پهلو اون پهلو بشي ولي من نميتونستم
بازم ميگم من ١٢ ساله هر سال، سالي دو بار رفتم پيش دكتر.. مريضهاي زيادي ديدم با خيليها دوستم، اگر دكتر گفت عمل بهتره بش اعتماد كن و سختيشو به جون بخر تا بعد راحتر زندگي كني، اون الكي حرف نميزنه يه مخيه برا خودش، من به دكتر گنجويان گفتم : تو فرستاده ي خدايي ، بعد همينطور زل زد تو چشام
حالا باز نظر خودت و خونوادت و خيلي چيزاي ديگه مهمه
سوالي بود بازم در خدمتم
اگر شد از خاطرات بيمارستان و شرايط كساي ديگه كه اين عملو كردن ميگم ..
20 مهر 1391 در 02:33
سلام
باز ممنون که زود و خوب جواب میدی
منم مثل تو راه نمیرم
خیلی وقت پیش به علت تصادف ضایع نخایی شدم و البته ویلچر نشین
باهاش مشکلی ندارم
الان فقط این عمل فکرمو مشغول کرده
میخواستم یه نوبت بگیرم از دکتر
اگه لطف کنی شماره مطب یا جایی که بشه نوبت گرفت رو بهم بدی
بازم ممنون
20 مهر 1391 در 07:05
ا پس شرايطت مشابه هست فقط يك تفاوت داره اونم سن شماست كه قبول شرايط و فهم شرايط و هضم شرايط رو راحت تر ميكنه، من موقع عمل همش دوازده سالم بود،
اطلاعات دكتر رو كامل از سايتشون در بيار من فكر كردم شما بيمار دكتر هستيد
نوبت دهي طول ميكشه البته گفتم دكتر بالاي ١٨ سالو نميبينه!! و بالاي ١٨ سالو ميفرسته دكتر بهتاش كه مطبش هم تو همون ساختمون مهداده
درسته كه نبايد به نخاع اسيب برسه و نگران هستيد ولي فكر نميكنيد اوني كه سلامت كاملو داره بايد بيشتر نگران باشه، نگراني به جاست ولي در مورد اسيب به نخاع با توجه به اينكه خودتون ضايعه نخاعي هستيد خيلي نبايد فكرو مشغول كنه!!!! البته گفتم تمهيدات لازم براي حفظ نخاع كامل انجام ميشه و موقعي كه به نخاع مربوط ميشه شما به هوش هستيد و همه چي چك ميشه حتي اندك حس توي پاي منه ضايع نخاعي…
20 مهر 1391 در 16:43
مونا این بریس رو چطوری میشه تهیه کرد بعد قیمتش چنده؟
20 مهر 1391 در 17:02
اين بريس بعد از عمل جراحيه با بريس اصلاح انحراف و قبل از عمل فرق داره
اينو بعد از جراحي تو خود بيمارستان برام ساختن و بدون دستور پزشك نميسازن!
وا يعني واسه بريس ميخوايد خود درماني كنيد؟ مگه ميشه؟
دكتر خودش ميگه نياز داريد يا نه! تازه درجه هاي انحراف كم با ورزش و نوع ديگري از بريس درمان ميشن..بعد ميگن كه براي تهيه كجا بايد بريد! قيمتشو نميدونم !
عكسشو گفتيد بذارم فكر كردم ميخوايد واسه شرايط بعد از عمل و لمس شرايط
خودرماني ممكن ارمغانش كمر درد و پا درد و افزايش انحراف و آسيب نخاع و آسيب ريه و… باشه..:o
21 مهر 1391 در 13:31
مونا خانوم خود درمانی چی؟
من فقط کنجکاو شدم
😎
21 مهر 1391 در 18:24
:O
21 مهر 1391 در 02:19
سلام
متاسفانه سایت دکتر بالا نمیومد و هیچ اطلاعاتی نتونستم پیدا کنم اینم سایتش http://www.drganjavian.com/
21 مهر 1391 در 18:23
شماره تلفن مطب دکتر گنجویان : 02188753140 روزهای زوج
حتما سنتونو بگین چون دکتر بالا 18 رو نمیبینه و ممکنه بعد براتون درد سر بشه شماره ی دکتر بهتاش هم خودشون بتون میدن
آدرس : خیابان مطهری. خیابان میرعماد. ساختمان پزشکان مهداد. طبقه ی دوم . دکتر محمد صالح گنجویان
4 آبان 1391 در 11:38
دكتر بالاي ١٨ سال رو هم ميبينه، من ٢٣ سالمه رفتم مطبش ٣ بار تا حالا نوبت كرفتم.
خودش هم عمل ميكنه
5 آبان 1391 در 12:39
آره عزیزم گاهی میبینه ولی 90% نمیبینه خصوصا اگر سرش شلوغ باشه
پس بهتره وقتی نوبت میگیره سنشو بگه چون بعد میره اونجا و میگه نمیبینم و اعصاب خوردی پیش میاد من بارها دیدم که این اتفاق افتاده.. وگرنه دکتر حتی یه خانم 50 ساله رو عمل کرده بود من دیدمشون تو مطب
21 مهر 1391 در 18:09
همین الان یه نفس عمیق بکشو بگو خدایا شکرتـــــــــ :rose:
21 مهر 1391 در 18:26
خدایا شکرتـــــــــ :rose:
22 مهر 1391 در 09:34
سلام مونا خانم
ممنون از لطفت
ایشالله از عمل بهترین نتیجه را بگیری
من دوبار ترکشن زدن تو سرم
خیلی سخته
با آرزوي سلامتي براي شما
با داشته‌های مثبت و نداشته‌های منفی باید شاد بود
23 مهر 1391 در 00:55
سلام! خسته نباشی! جدی این همه وقت تو کمرت بودن؟
آسیبی بهت نرسوندن؟
البته بخاطره مشغله زیاد یه چند وقت نرسیدم بیام بت سر بزنم بخاطره همین ممکنه سوالاتی رو پرسیده باشم که تو مطلب قبلیت گذاشته بودی!!!!! 😀
خودت میدونی که ما کرمونیا و شیرازیا خیلی وفعالیم بخاطره همین از بس که خسته ام نمیتونم مطلب قبلی رو بخونم! 😎 خودت بی زحمت توضیح بده! 😛
23 مهر 1391 در 01:44
سلام
نه آسيب نداشتتتتتت حتي دو جاش شكسته بود بازم آسيب نداشت 😮
خدا رو شكر مشكلي نبود ولي خب سخته..
23 مهر 1391 در 23:55
تأمل برانگیز.
/یادگارای پیچ و مهره ای از اون قطعاتیه که هرکسی ارزش اش رو نمیدونه!
24 مهر 1391 در 02:36
سلام
ممنونم ازت لطف کردی
24 مهر 1391 در 02:56
كاري نكردم
منتظر خبرهاي خوبى ازتون هستم
سلامت باشيد…
24 مهر 1391 در 07:01
سلام مونا جان،
تا یادم نرفته بگم: خدایا شکرت :rose:
و بعد هم آیات 155 تا 157 رو تقدیم میکنم به شما و همه عزیزانی که در شرایط سخت و یا بسیار سخت زندگی ، صبور و شکیبا بودند :rose: :rose: :rose: :rose: :rose:
“به نام خداوند رحمتگر مهربان”
قطعاً شما را به چيزى از قبيلِ ترس و گرسنگى، و كاهشى در اموال و جانها و محصولات(درختان، يا ثمرات زندگى از زن و فرزند) می آزماييم و مژده ده شكيبايان را.(آیه 155 سوره مبارکه بقره)
آنان كه هرگاه مصيبتى بدانها رسد [صبورى كنند] و گويند: ما از آن خداييم و به سوى او باز میگرديم. (آیه 156 سوره مبارکه بقره)
صلوات و رحمت پروردگارشان بر آنان باد ، که هدايت يافتگانند. :rose: (آیه 157 سوره مبارکه بقره)
25 مهر 1391 در 20:23
سلام عزيزم
ممنون از اين حس زيبا
25 مهر 1391 در 10:55
مونااااااااااااااااا یه عالمه ترسیدم و استرسی شدم
صددرصد اسکولیوز من از تو خیلی شدیدتره ولی هیچوقت نمیتونم چنین عملی را….. 😥 😥 😥 😥 😥
بعد اون پیچ میچای زانو چی بود!!!!!!!!!
مگه ادم چقدر میتونه طاق باز بخوابه؟؟؟؟؟
من که بعد 1 ساعت گردنم میشکنه باید به پهلو بشم
مونایی؟ الان خوبی؟ :silly:
25 مهر 1391 در 20:29
اره منم هم ترسيدم هم استرس داشتم هم درد داشتم هم بي طاقت بودم و……
اسكوليوز خيلي بده ولي خب اونايي كه ضايعه نخاعي ان و تحركشون مشكل سخت ميتونن از دستش در برن
اما خدا و گذر زمان درستش كرد…
بله خووووبم عزيزمممم خدا رو شكر..
25 مهر 1391 در 11:05
ثمره را دوست میدارم و چقدر دوس داشتم از نزدیک باهاش اشنا بشم…
گوشیتم که مثل گوشیه منه کلک 😉
25 مهر 1391 در 20:32
ثمره به واسطه ي يكي از دوستام اومد پيشم و اون روز يكي از روزهاي خوب شد واسم…
25 مهر 1391 در 11:17
مهدیس:
bazam omadammmmmmmmmmmmm
___________
مونا:
مثل اینکه متوجه شدی و حس کردی من چقدر به مشهد رفتنت حسودیم شده هی یادم میکنی!
عزیزمی
_________________
مهدیس
مشهد عالی بود الانم باز دلم پرپر اونجاست
فقط اوونجا خیلی درد داشتم بخاطر جابجایی زیاد و خستگی بدن و عادت نداشتن دردهام چند برابر شده بود
الهی قسمتت بشه بزودی عزیزدلم
…………………………………….
تعدد کامنت ها بعلت شخم زدن وبلاگ میباشد
هر مطلبی را میخونم یهویی یه چیز میاد تو سرم که باید بیام بنویسمش دیگه
:inlove: :inlove: :inlove:
25 مهر 1391 در 20:34
عزيزمممم به زودي بري مجددا
من كه به زودي سعي ميكنم كه برم فقط مشكل هواي سرد مشهده 😮
عزيزم ممنون از لطفت
26 مهر 1391 در 10:01
سلامممممممممممممم عزيز دلم
مشهد كلي يادتون كردم
ايشالا هميشه سلامت باشي و شاد :-* :heart: :rose:
30 مهر 1391 در 01:32
سلامممم به روی ماهت
ممنونممممممممممممممم
28 مهر 1391 در 23:43
درود علیکم مونا … خوبی ؟ خدا را سپاس که خوبی
آرزومندم همیشه صلابت داشته باشی … آرزومندم
راستی تو هنوز لینک وبلاگ لی لی پوت را داری که … دیگه لی لی پوتی وجود نداره که
یعنی خودم نخواستم یا نخواستن وجود داشته باشه
شاید پشت کردن من به special و یاران special و خاطرات special درست نباشه
و حتی بی معرفتی باشه که هست
اما اینجوری من راحتترم … و البته بروبچ special
قربانت : پپر
30 مهر 1391 در 01:34
سلاممم
ممنون
آره گوگل ریدر فیلتره منم فیلتر شکن ندارم برای تصیح و اضافه و حذف و…پس حالا حالاها میمونه
ممنوننننن
کوچولوتونو ببوسید از طرف من….
30 مهر 1391 در 20:22
عذر میخوام دخالت میکنم توو بحثتون ولی گوگل ریدر فیلتر نیست الآن!
30 مهر 1391 در 21:00
ممنون خیلی خوب کاری کردید که گفتید
29 مهر 1391 در 20:32
سلام مونای خوبم…الان چطوری عزیززم؟ امیدوارم خیلی بهتر از قبل شده باشی
30 مهر 1391 در 20:05
ممنونممم خدا رو شكرررر خوبممممم
30 مهر 1391 در 19:15
سلام بر مونا
امیدوارم روز به روز بهتر و سر حالتر بشی
30 مهر 1391 در 21:01
سلام ممنونم همچنین برای شما
3 آبان 1391 در 15:23
اين چيزايي كه مينويسي فقط من و هر چه بيشتر از عمل ميترسونه…
خودم و بكشم الان؟؟؟!!!!!!!
همينطوري كه ميخونم و ميرم پايين تمام تنم مور موووررر ميشه:-(((((
اون ميله هاتم اكه الان بخواي بفروشي فك كنم خيلي سود كني!! 🙂
🙂
5 آبان 1391 در 12:37
یخورده ترس طبیعیه عزیزم
مثل همه ی عمل های دیگه
بقیه ش فقط کنار اومدن با درد و.. است که توکل بر خدا و زمان حلش میکنه
27 آبان 1391 در 14:49
باز خوبه که چنین درمان هایی هست .. خدا رو شکر .. خوبه ادم هر دردی که داره درمانش هم باشه .. امان از درد بی درمون …
6 آذر 1391 در 18:50
مونا جون
امیدوارم الان خوبه خوبه خوب باشی و دیگه هیچ پیچ . مهره ای پاش بزندگیت باز نشه
آمییییییییییییییییییییییییین 🙂
من از این مطلبو کامنتا ترسیدم
منم برم یه عکس از این مهره ها بگیرم
نظرت چیه؟ ?:-)
7 آذر 1391 در 00:42
حواست خیلی باشه من خیلی زود و ناگهانی دفرمه شدم و البته تو الان تو سنی هستی که ممکنه نشه به حالت اول و مطلوب برگردی
پس مواطب خودت باش
9 آذر 1391 در 18:34
سلام من 5 ساله پيش دكتر گنجويان عمل كردم و خدا رو شكر خيلي راضيم. اينايي كه مي خواند عمل كنند فقط اولش يكم سخته ولي بعد يك سال اصلا يادت ميره عمل كردي و چيزي تو كمرته. تازه فرم اندامتو ن هم بهتر ميشه.بچه ها من ازدواج كردم ولي خيلي ميترسم ني ني دار بشم و اونم مثل من بخواد اين رنجا رو تحمل كنه. همون بريسش هم ديوونه كنندس.كسي رو نمي شناسيد بچه دار شده باشه؟ بچش هم اسكوليوز گرفته؟ احتمالش چقدره واقعا؟
9 آذر 1391 در 18:50
سلام عزيزم
خدا رو شكر هميشه سلامت باشي
در مورد بارداري حتما با دكتر گنجويان صحبت كن عزيزم چون تو بارداري ستون مهره ها شكل خاصي به خودشون ميگيرن از طرفي شما هم جسم خارجي در بدن داريد هم اينكه كمرتون انعطاف نداره و ممكن نياز به مشورت هاي خاصي باشه
شما اسكوليوز مادر زادي داشتيد؟
همون مادر زاديش هم توي پروسه بارداري به وجود مياد و ژنتيكي فكر نكنم باشه
حتما با خود دكتر گنجويان صحبت كن، اندازه حفره شكمي و فشار به ريه و.. رو فكر كنم بايد در نظر گرفت
انشاالله كه مشكلي نيست و به سلامتي باردار ميشي
گلم حتما بعدا كه رفتي دكتر اطلاعاتتو در اختيار ما هم بذار
9 آذر 1391 در 21:45
من يه بار بعد عملم ازشون پرسيدم واسه بارداري مشكلي هست يا نه. ايشون كلي گفتند مشكلي پيش نمياد و بايد زايمان سزارين باشه. توضيح ديگه اي ندادند. فكر ميكنم دكتر زايمانم خيلي مهمه كه اطلاعات كامل داشته باشه اما نميدونم پيش كي برم. من تهران هستم.درضمن دكتر گفتند احتمال 70 درصد فرزندم اسكوليوز خواهد داشت و حتي گفتند كه بچه دار نشم بهتره. من خيلي اعصابم خرده. آخه شوهرم بچه مي خواد
9 آذر 1391 در 22:56
والا حق داريد شما
تصميم گيريه مشكليه
خب همسرتون قبل از ازدواج اين مورد رو ميدونستن؟ و نظرشون در مورد سلامتي فرزند چيه؟
البته اسكوليو تو سن كم ميتونه قابل پيشگيري و يا حداقل جلوگيري از تشديدش باشه اما خب اونم راهكارهاي طاقت فرسايي داره
بازم با دكتر گنجويان مشورت كنيد و حتي اگر تصميم گرفتيد باردار بشيد حتما بريد پيششون و نكات مهم رو يادداشت كنيد
من در مورد اسكوليوز هاي ژنتيكي يا مادرزادي اطلاعاتي ندارم خودم چون ضايعه نخاعي شدم اسكوليوز هم شد يكي از عوارض بيماريم
و بعد از عمل كامل صاف شدم از روز اول هم بهتر
اسكوليوزهاي مادر زادي درمانهاي سختي دارند چون واقعا ديدم كسايي رو كه شرايط وحشتناكي داشتن و تازه بعد از عمل شده بودن مثل قبل از عمل من
انتخاب و شرايط خاصي داريد
فقط ازتون خواهش ميكنم با علم صد در صد باردار شيد كه بعد پشيمون نشيد و البته توكل به خداوند داشته باشيد انشاالله كه خود خداوند راهگشاست…
براتون دعا ميكنم
9 آذر 1391 در 23:54
بله ايشون مي دونستند…. بگذريم. از راهنمايي هاتون ممنونم. من اگه مطلب جديدي فهميدم حتما اينجا ميگم. مرسي از لطففت مونا جان
10 آذر 1391 در 00:07
عزيزم انشاالله كه هر چي خير هست پيش مياد خيلي نگران نباش ولي با علم انتخابش كن
چون مشاوره خانواده دارم ميخونم زيادي تحت تاثيرم عذرخواهي از دخالت و جسارت بنده را پذيرا باشيد..ولي مطمئنا خيلي مشكل حاد و بغرنجي نيست
من هم حتما از دكتر پيگير ميشم و نكات مورد نياز رو تو وبلاگ مينويسم
ممنونم كه خبرم ميكني انشاالله اگر كسي هم هم مشكل شماست و اطلاعي داره اينجا مطلب ميذاره تا شما نگرانيتون كاسته بشه و يا راحتر تصميم بگيريد..
موفق باشيد
10 آذر 1391 در 19:30
از لطفتون ممنونم مونا جان. راستي اينم اطلاعات دوستاي ديگمون:
http://www.babycenter.com/400_scoliosis-and-pregnancy_2020404_732.bc
http://www.scoliosis.org/forum/showthread.php?980-Scoliosis-and-Pregnancy
11 آذر 1391 در 13:11
ممنون عزیز دلم
انشاالله تونستم یه ترجمه ای قرار میدم چون خیلی مفید و جالبه..
11 آذر 1391 در 14:55
این قضیه زانو چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من بعد هفت – هشت سال اولین باره دارم میشنوم همچین چیزی !
زانو رو سوراخ میکنن ؟
11 آذر 1391 در 15:05
برای تراکشن و ثابت سازی دقیقا همون جوری که توضیح دادم
تازه گاها سر رو هم از قسمت گیجگاهی سوراخ میکنن طبق عکس اما خوشبختانه من نیاز نداشتم و از قسمت فک با قرار دادن یه چیزی در زیر چونه ام سرمو تراکشن کردن
فقط دهانم همش بسته بود و درد فک و همچنین درد زانو دارم تا همین الان هم درد زانوی مزمنی دارم متاسفانه
اما عمل اسکولیوز برای همه یه شکل نیست بسته به نوع بیماری(مادرزادی اکتسابی ژنتیکی و..) جراحی و نوع عمل مشخص میشه
12 دی 1391 در 17:57
مونامن تازه عمل کردم خیلی هم درد دارم ازاین برس ها هم دارم قبلاهم میل واکی داشتم اگه بعدا بخوان پلاتین ها رو هم بردارن با این همه درد ها یی که کشیدم ومی کشم وخواهم کشی ددیگه چی ازم می مونه هاتو بگو ؟
سلام مرگ عزیز
13 دی 1391 در 21:26
عزیزم منم همه این دردها رو کشیدم و هنوزم زنده ام
جون سگ دارم با اجازه ات:)
نگران نباششششش عزیزم نیازی به در اوردن نداری انشاالله…
کجا عمل کردی ؟
15 دی 1391 در 16:38
میخوام نگران نباشم امامگه می شه آخه ؟
هر روز فکر و خیال و درد مگه می زارن ؟
من بیمارستان میلاد ( دولتی !!!)
پیش دکتر صفایی ( خیلی باحاله !!!)
16 دی 1391 در 10:44
نه خب حق داري من از جنبه ي خروج پلاتين ها و عمل مجدد گفتم نگران نباش عزيزم
وگرنه صد در صد حق با توه عريزم
عمل سخت و طاقت فرساييه
٦ ماه ديگه خوبه خوب ميشي انشاالله…
21 دی 1391 در 18:23
me30
18 اسفند 1391 در 16:22
سلام ، منم اسکلیوز داشتم ،7 سال پیش پلاتین گذاشتم ، هفته پیش عمل کردم و پلاتین هارو درآوردم اما عمل گذاشتنش خیلی سخت تر بود ، راستی مگه این پلاتین هارو که به عنوان یادگاری دادن بهمو میشه فروخت ؟
امیدوارم همه دوستان هر چه زودتر خوب بشن .
19 اسفند 1391 در 01:53
سلام فرنوش جان
حق با توه عمل گذاشتن پلاتین ها جون سگ میخواد(با عرض شرمندگی) اما خروجش خوبه و فقط سه چهار روز شدید درده
نه فکر نمی کنم
اما نمیدونم چرا بهمون دادنش خب مینداختنش دور ؟
شاید میشه آبشون کرد :))
انشاءالله به امید سلامتی همه ی دوستان
31 فروردین 1392 در 01:12
سلام منم اسکولیوزمو 4سال پیش عمل کردم
اسکولیوزم ارثی و مادرزادی نبوده چون تاحالا سابقه خانوادگی نداشتیم
به نظرت من اگه بچه دار بشم بچه م اسکولیوزی میشه؟
تو وبم در مورد وضعیتم توضیح دادم!
6 خرداد 1392 در 16:21
سلام مونا جووووون!!مرسی که به سوالام جواب دادی.
چشم حتما بعد از عمل میام از خاطرات و بدبختیام میگم.یه سوال داشتم ازت.
بعد از عمل خود دکتر گفت20 درصد انحراف باقی میمونه ولی یه برامدگی هست رو کمرم ولی خیلی زیاد نیس.خواستم بدونم اون برامدگی کامل از بین میره؟؟
7 خرداد 1392 در 15:21
سلام هانيه جان
من هم كمتر از ٢٠ درصد هنوز انحراف دارم اما ظاهري بسياد زيبا پيدا كردم در حد كمر يك مانكن!
اون برآمدگي هم رفعش مي كنن انشاالله
هانيه جان عمل هيچ دو نفري مشابه نيست اما من هم برامدگيش اصلاح شد هم با ٢٠ درجه انحراف در ظاهر هيچ مشكلي ندارم و بسيار زيبا و متناسبم:)
در پناه خدا باشي عزيزم
7 خرداد 1392 در 15:22
سلام هانيه جان
من هم كمتر از ٢٠ درصد هنوز انحراف دارم اما ظاهري بسياد زيبا پيدا كردم در حد كمر يك مانكن!
اون برآمدگي هم رفعش مي كنن انشاالله
هانيه جان عمل هيچ دو نفري مشابه نيست اما من هم برامدگيش اصلاح شد هم با ٢٠ درجه انحراف در ظاهر هيچ مشكلي ندارم و بسيار زيبا و متناسبم:)
در پناه خدا باشي عزيزم
منتظر خبرهاي خوبي ازت هستم
7 خرداد 1392 در 19:10
فدای تو عزیزم.خدا از زبونت بشنوه.خدا کنه مشکل منم حل بشه.
پس برآمدگیش حل میشه!!!خیلی خوب میشه که!!خیلی خوشحال شدم هم از اینکه چوابمو دادی و هم خبر خوووووووووب!!
فدای تو.بووووس
8 خرداد 1392 در 18:09
بله عزیزم مال من که حل شد و بسیار زیبا و عادیه فقط خب روی پوستت جای عمل میمونه مثل یه خط باریک و صورتی کمرنگه
وگرنه دیگه از نظر زیبایی خوب و عالیه
همیشه خوشحال باشی
منتظر خبرهای خوب ازت هستم عزیزم:)
2 اسفند 1392 در 14:08
سلام مونای عزیز
من سن 11 سالگی عمل اسکولیوز کردم -فکر میکنم مادرذاتی یکم داشتم اما 5سال دوران دبستانم با این کیفای سنگین مدرسم تشدید شد و بخاطر کمردرد و انحنایی که دقیقا تو1 ماه خودشو نشون داد پیش دکتر رفتم و گفت باید عمل کنی .
خیلی ناراحت شدم وقتی دکترم گفت اگه 2ماه زودتر میومدی میگفتم از کمر بند استفاده کن اما الان عمل مطمئن تره.
الان 11سال از عملم گذشته دکترم گفت اگه اذیتت نیکنه بزار باشه ولی خودم دلم میخواد برش دارم ،شما که برداشتی مشکلی نداری؟
اگه بردارم دیگه وضعیت قبلیم بر نمیگرده؟؟
4 اسفند 1392 در 01:11
سلام عزیزم
چرا می خوای بر داری اذیتت می کنه؟
بعضی وقتها در اوردن سخت تر از گذاشتن میله هاست
من نه مشکلی نداشتم من به خاطر مشکل نخاعی و ام ار ای برداشتم وگرنه دست نمی زدم بهش
نه عزیزم دیگه کمرت مثل همین الانه که میله داری هیچ تفاوتی نداره
فقط من حس می کنم تو قسمت گردن راحت تر از قبل می خوابم و کمی هم تو جا به جایی احساس سبکی می کنم وگرنه هیچ تفاوتی نداره اگر درد و یا مشکلی نداری واقعا نیاز نیست در بیاری و هیچ تفاوتی با قبلت نداری
🙂
5 اسفند 1392 در 20:18
من خودم با بودنش مشکلی ندارم ولی بعضی ها! چون توبدنم پلاتین دارم یک طور خاصی با من برخورد میکنن مثلا چون شخصیت آرومی دارم فکر میکنن بخاطر پلاتینام من یکسری محدودیت دارم و آرومم یا اینکه فکر میکنن من اصلا نمیتونم کمرو تکون بدم یا خم کنم .
راستشو بخای بیشتر بخاطر فکر بقیست بخاطر مشکلایی که ندارم اما بهم نسبت میدم!! :-((
باور کن بعضی وقتا اصلا یادم میره عمل کردم .
6 اسفند 1392 در 19:33
ااا محکم باش
خیلی جدی بگو دلیل نشستنت و .. چیزی غیر از اونچه اونها فکر می کننه
تحرک هم برای سلامتیت خوبه
به قدر نیاز نشست و برخاست کن و دیگه به حرفها توجه نکن
و یه روی دیگه ی سکه هم نگاه کن ..که دوستت دارن و دلشون نمی خواد خیلی آروم باشی و فکر می کنن شاید درد داری که آرومی چون روزهای سخت و دردت رو دیدن
8 اسفند 1392 در 11:43
راست میگی عزیزم ،چقدر خوبه که اینقدر مثبت فکر میکنی.
امیدوارم زندگیی پر از سلامتی ، خوشبختی و موفقیت داشته باشی…
14 اسفند 1392 در 11:16
🙂 عزیز دلمممم
همچنین شما قاصدک عزیز
انشاالله خیرهای خوب برام بیاری از خودت و سلامتیت
30 اردیبهشت 1395 در 00:11
با سلام
منم عمل کردم البته سه سال پیش یه بار نخاعم و بعدش اسکولیوز دکترم گنجویان بود اما دکتر فاخری عملم کردن راستش خیلی میترسم الان چون احساس میکنم کم کم این پلاتین هام برام مشکل ایجاد کرده صدا ی تق تق میدن و …
اما دکتر گفته لازم نیست درش بیارم یعنی تا آخر عمرم میخواستم بدونم شما چرا بعد دوازده سال درش آوردید و دقیقا تو چند سالکی اینکارو کردید
یعنی براتون مشکل ایجاد کرده بود ؟
3 خرداد 1395 در 06:29
سلام
چون من قبل از اینکه جراحی اسکولیوز بکنم آسیب نخاعی شده بودم و تو این مدتی که پلاتین گذاشته بودم نتونسته بودم ام آر آی کنم و در واقع از آسیبی که به نخاعم وارد شده بود هیچ خبری نداشتم…بنابراین به ناچار پلاتین ها رو در اوردم الان هم خیل خوشحالم..
12 سالگی پلاتین گذاشتم 23 سالگی درشون اوردم 🙂
3 خرداد 1395 در 06:30
پستهای گذشته رو بخونید کامل توضیح دادم 🙂
سلامت باشید ان شاالله
15 اسفند 1395 در 12:00
سلام الیا جان میشه در مورد دکتر فاخری. منو راهنمایی کنی. خواهرم پونزده سالشه رفته ویزیت دکتر فاخری. میخوام ببینم واسه عمل چطوره این دکتر؟
5 خرداد 1395 در 20:20
بله خوندم پست ها رو راستش منم مشکل نخاع دارم البته تو اتاق عمل فهمیدن وقتی خواستن عمل کنن و کنسل شد و دو روز بعد بجای اسکولیوز نخاعم رو عمل کرد و یه ماه بعدش اسکولیوز من احساس میکنم پلاتین هام دارن خم میشن و اونا هم اسکولیوز میگرن :laugh:
اما خیلی خوشحالم که کسانی هستن که میتونم باهاشون در این مورد حرف بزنم و مثل منن چون من همیشع با اطرافیانم متفاوت بودم راستی ارومیه ای هستم ای کاش بشه بیشتر برام بگید که پلاتین ها در طول اون همه سال چطور بودن براتون