من و نخاع

۱۶ دیدگاه برای “سکوت”

1. مسعود Says:
   5 آبان 1391 در 13:56

   این که الان شکل گردالیه یعنی کره‌ی زمین؟!

   راستی عیدت مبارک

   سلام
2. mona Says:
   6 آبان 1391 در 18:48

   نمیدونم دانشمند شما بفرما

   عید شما هم مبارک
   علیک سلام
3. مسعود Says:
   7 آبان 1391 در 21:37

   نه نیست. :دی

   به این بزرگی می‌شد اون گوشه بالایی دو کوچه بالاتر از خونه‌ی ماست :))

   تازشم حواست باشه حرم حضرت رضا بزرگتر از مسجدالحرامه با حساب کردن همه‌ی صحن‌ها (تا جایی که من می‌دونم). ببین اون چی می‌شه دیگه. :دی
4. mona Says:
   7 آبان 1391 در 23:10

   پس از اون نوع سوالاتی بود که خودت جوابشو میدونستی :دی
5. مونا Says:
   6 آبان 1391 در 08:18

   سلااااااااااام
   مونا جون خیلی عکس جالب و عجیبیه
   واقعن سکوته
   اما به نظر من چیزی فراتر از سکوته
   انگار دنیا یه لحظه واستاده!
   🙂
6. mona Says:
   6 آبان 1391 در 19:01

   اوهوم!
   چه قشنگ
7. آشنايي با يك معلول قطع نخاع Says:
   7 آبان 1391 در 10:26

   سلام مونا خانم
   ممنون از لطفت
   آدرس وبلاگ را درست وارد نکدید به بیراهه میرفتم
   عکس خیلی جالبیه در این روزها هم مناسبت داره
   با آرزوي سلامتي براي شما
   با داشته‌های مثبت و نداشته‌های منفی باید شاد بود
8. سجاد Says:
   8 آبان 1391 در 23:10

   سکوت می کنم.
9. هوران Says:
   10 آبان 1391 در 19:39

   :rose:
10. محمود Says:
    10 آبان 1391 در 22:58

    سلام ببخش که دیر سر زدم به اینجا
    درباره عمل باید بگم من اهل گرگان هستم و دکترم اولی اقای زمانی بودن اما واسه در اوردن سیم دو میلی متری اقای ایزدی فر بودن کلا این عمل انچنان سخت نیست که پزشکی نتونه انجام بده این بستگی به شانس داره چون اون سیم اونقدر کوچیک بود که هر کی عمل میکرد بازم تو بدنم جا می موند اقای ایزدی فر زمانی که میخواست این سیم رو در بیاره گوشت روی استخوان رو تراشید چون میگفت من چیزی نمیدیدم فقط تو عکس سی تی اسکن دیده میشد
    مثل عمل اول دردناک نیست و اینطورم نیست که حتما تو بدن هر کسی سیمی جا بمونه که ایشالله بعد ام ار ای گرفتن متوجه میشی چیزی جا نمونده
    فکر کنم دیگه الان متوجه شده باشی چقدر راحت شدی که میله ها رو در اوردی
    با ارزوی سلامتی برای همه عید غدیر هم مبارک باشه
11. mona Says:
    10 آبان 1391 در 23:34

    سلام
    ممنون از راهنماييتون و اشتراك تجربياتتون
    واقعا نگران بودم ولي الان خدا رو شكر احساس بهتري دارم
    بله من الان احساس سبكي دارم البته يه ماه اول ورم شديد احساس سنگيني بود ولي الان خيلي بهتره
    شما هم سلامت باشيد و عيد بر همه ي دوستان مبارك
    ممنون
12. اتوسا Says:
    11 آبان 1391 در 22:00

    خدایا.من در کلبه ی فقیرانه خود چیزی دارم که تو در عرش کبریایی نداری.من چون تویی دارم و تو چون خود نداری.
13. mona Says:
    12 آبان 1391 در 00:47

    آتــــــــوسا
    عزیزم..حالت بهتره؟ چیکار کردی ؟
14. هوران Says:
    12 آبان 1391 در 12:51

    از کجا معلوم شایدم اول قسمت شما شد بری برای من دعا کنی. :-))
15. mona Says:
    13 آبان 1391 در 04:25

    خدا کنه……………ممنون از دعاتون
16. طیبه Says:
    6 آذر 1391 در 19:15

    😥 مونا ی گلمممممممممممممممم
    من پارسال اونجا بودم
    یادش بخیر
    اشکمو در آوردی دختر 😥 😥 😥

    انشالا قسمت همه بشه

    واسه منم دوباره

    اما اونجا که بودم هیچی نخاستم واسه خودم
    هیچی
    هیچی
    الان پشیمونم 😥 😥 😥 😥
    کاش یکم خودخواه بودم 😥 😥 😥

دیدگاهی بنویسید