روز معلولین در برج میلاد
فعلا این تصاویرو داشته باشید از من بعدا میام با کلی حرف
آثار هنری توان یابان رعد در طبقه ی زیرین گنبد آسمان برج میلاد
حسن (روشندل)مشغول بررسی دیوارهای گنبد آسمان، اون بالا بالا بالای برج میلاد
آقای درستکار مجری برنامه بود به همراه یک خانومی که رابط ناشنوایان بود
شروع برنامه با سخنان سرکار خانم صدیقه اکبری مدیر عامل مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد که در واقع برگزار کننده ی اصلی برنامه ایشون بودند، با تشکر از زحماتشون
دکلمه ای بسیار زیبای دو تن از دوستان خانم ندا بیات و آقای بهرام بهاری
ماهانا جامی مبتلا به فلج اطفال در تقریبا 2 ساعت و مرتضی عبدی در یک ساعت، هر دو با دست 1866 پله ی برج میلاد رو طی کردن وقتی ماهانا کارش تموم واقعا دیدم که خسته بود و از سرما میلرزید و فقط اشک میریخت بهت تبریک میگم خانم قهرمان از مشهد مقدس
از اونجا که آقای عبدی اصلیتشون افغانی بود جایزشون رو از دستان رییس سفارت افغانستان گرفتن مبارکشون باشه و تبریک به این آقای قهرمان از مشهد مقدس
رتبه ی یک وبلاگ نویسی توانیابان و فضای مجازی جناب آقای مهرداد زندی که تشویق های زیاد انتخاب بجای ایشون رو تایید میکرد، تبریک به جناب زندی عزیز
مختصرترین و مفیدترین سمیناری که گوش کرده بودم از جناب آقای دکتر احمد روستا عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
حسن که در حال لمس اسبی که در قسمت ورودی برج قرار داشت خیلی جالب بود چون اولین چیزی که گفت این بود : عجب اسب ترکمنی!!!!
برای من هیجان انگیز ترین لحظات زمانی بود که دوستانی چون ویولت عزیز مادر سپید، دیبا ، مهرداد زندی به همراه همسر محترمشون ،مانی رضوی ، هانیه عرب عزیز و.. رو دیدم..
وبلاگ من هم پنجم شد
13 آذر 1391 در 23:44
موبارک است. 🙂
15 آذر 1391 در 22:16
ممنون:)
14 آذر 1391 در 00:12
سلام
مرحبا به این دو عزیز یعنی آقای عبدی و خانم جامی. واقعا قهرمانند :-))
چه شعار زیبایی امسال انتخاب شده: افتخار می کنم به توان تو :rose: 🙂
برای همه ی عزیزانی که شرکت کردن از جمله خودت آرزوی تندرستی و سعادتمندی و موفقیت دارم.
15 آذر 1391 در 22:15
ممنونم هوران عزیز و مهربون
بله شعار زیبایی ست..
14 آذر 1391 در 10:22
سلام مونا جون .. منم خیلی خوشحال شدم که دیدمت .. بهتره بگم سوپرایز شدم فکر نمیکردم از راه به این دوری بیایی .. :inlove:
این روزها مدارس تعطیله و من نمیرسم بیام نت که گزارشم رو بنویسم .. گزارش خیلی خوبی نوشتی .. مختصر و مفید . عکس های من هم به ایمیلی که برایت گذاشتم میل کن .. مراقب خودت باش نازنین بوس اسمایلی هات بی ریخت بود :-* همین بهتره 🙂
15 آذر 1391 در 22:14
منم سورپرایز شدم دیدمت خیلی زیاد
باشه چشم سعی میکنم به زودی برات بفرستم
14 آذر 1391 در 10:22
اهه بوس اسمایلی برات اومد که !:)
14 آذر 1391 در 10:26
راستی دماغ من خیلی بزرگ نیست ولی توی عکس دومی افتاده !! :evilgrin: :evilgrin: :rotfl:
15 آذر 1391 در 22:13
والا یکم چهرت افتاده بود کاتش کردم فقط دماعت جا موند هه هه
14 آذر 1391 در 10:40
عالی :*
به داشتن دوستی مثل تو عمیقا افتخار میکنم 🙂
15 آذر 1391 در 22:12
عقشمی تو :*
14 آذر 1391 در 11:22
تبریک میگم موناجون.خوشحالم واسه تموم شادیهات :-*
15 آذر 1391 در 22:12
ممنونم مامانی
14 آذر 1391 در 17:25
سلام
پس خودت کوشی؟کجایی نمی بینمت
15 آذر 1391 در 22:12
مگه تو منو میشناسی ؟
من نه اجرا داشتم نه تو جوایز بودم فقط یه لوح داشتم که آخر سر دادن بهم و نشد عکس بگیرم از خودم !!!
16 آذر 1391 در 15:50
نه نمی شناسم. ولی خیلی دوست دارم بشناسم
مگه میشه عکسی از خودت نگرفته باشی؟
16 آذر 1391 در 20:02
عکس که زیاد گرفتیم اما مناسب وبلاگ گذاشتن نیست
تو خبر گزاری ها عکس گذاشتن
17 آذر 1391 در 09:45
خسته نباشی 😉 خب از کجا بدونم کدومش مونا خانومه؟
از همون عکسها که خبرگزاری ها گرفتن توی وبلاگت بذار تا ببینیمت
14 آذر 1391 در 17:27
خوشحالم دیدمت لینک کرد م دوست داشتی لینکم کن
15 آذر 1391 در 22:10
منم خوشحال شدم دیدمت عزیز دلممم
موفق باشی
14 آذر 1391 در 20:18
به توان تو .. نوشتم .. :inlove:
14 آذر 1391 در 21:54
منم اونجا بودم :shy: با ماهانا مصاحبه گرفتم.
ايشالا موفق باشين
15 آذر 1391 در 22:10
وبلاگتون واقعا مفیده
ممنون
پیشنهاد میکنم از دوستان که از وبلاگ ایشون دبدن کنند
15 آذر 1391 در 03:11
Salam mona jaaaan khoobi? Tabrik migam behet:) 🙂 kheili vaght naboodam vali vaghean delam barat tang shode booood!!!! Omidvaram ke khoobe khoob bashi kheili kheili moraghebe khodet baaaash :-* 🙂 🙂
15 آذر 1391 در 03:12
Salam mona jaaaan khoobi? Tabrik migam behet:-) kheili vaght naboodam vali vaghean delam barat tang shode booood!!!! Omidvaram ke khoobe khoob bashi kheili kheili moraghebe khodet baaaash :-* 🙂 🙂
15 آذر 1391 در 22:09
عزیزمممممم تو کجاییی آخه ؟ دلم واست تنگ شده وبلاگتم که خرابه
عزیزمممم
15 آذر 1391 در 03:13
Aziz motevajjeh nashodam 2 bar ferestadam bebakhshid! 😉
15 آذر 1391 در 08:17
سلام دخهر خوبم موفق باشی همیشه
15 آذر 1391 در 22:08
ممنونم مادر جان
15 آذر 1391 در 08:37
سلام مونا خانم
از دیدن شما و مادر مهربانتان و دیگر دوستان بسیار خوشحال شدیم
همسرم مثل بلبل داره از تو و مادرت تعریف میکنه
دم شما گرم که با اینهمه هزینه از اون راه دور اومدین تهران
با آرزوي سلامتي براي شما
با داشتههای مثبت و نداشتههای منفی باید شاد بود
15 آذر 1391 در 22:07
سلام
منممممم بسیار شاد شدمم
خانومتون که گله
آقا مهرداد وقتی میخواستیم برگردیم گفتن که هزینه ها رو میدن اما خب هنوز ندادن اگر هزینه ها رو دادن بمون حتما میگم تو وبلاگ
ممنون
15 آذر 1391 در 16:49
بدوبیااااااااااااااااااا
15 آذر 1391 در 21:49
سلام!
خوبی؟
این قالی رو خودت داری می بافی یا نه؟
مقام پنجم هم بهت تبریک میگم!!!!
انشاا… همیشه خوش خبر باشی!!!!
15 آذر 1391 در 22:06
سلام
نه یه خانومی میبافت با اجازه ازشون عکس گرفتم..
هنرمندان مرکز رعد بودند و آثار بینظیری داشتن…
من بدون تکیه گاه نمیتونم بشینم با عمل اسکولیوز !!!!
16 آذر 1391 در 14:49
مونای عزیـــــــز خیلی خیلی خیلی خوشحال شدم که دیدمت. جیف که فرصت نشد و نتونستم بیشتر باهات صحبت کنم. با اینکه فقط همون چند دقیقه باهات صحبت کردم احساس میکنم چقدر دوست دارم :inlove:
به مامان گلت سلام برسون. خیلی خانم مهربونی بودن 🙂
به لمیا هم سلام برسون 😀
16 آذر 1391 در 20:01
عزیزمممممممممممم
منم همینطوررر
سلامت باشی حتما..
19 آذر 1391 در 03:29
به لميا گفتم گفت: گيسووووووووووووو
16 آذر 1391 در 18:40
سلام
عالی بود
هرچی بیشتر میام اینوار بیشتر تو حکمت خدا و عظمت انسانها میمونم!
یاد این شعر افتادم
من آن صنوبر عشقم که گر جفای خزان
هزار مرتبه خشکم کند بسوزاند
دوباره گرمی آفتاب و انعطاف زمین
زگوشه ی دگری ریشه ام برویاند
فقط جای من باید بذارم تو!
والا!
آهان راستی
دوستانی که میان اینجا
کسی اطلاعاتی (فارسی) در مورد انواع ارتز و….اگه بتونه در اختیارم بذار(word..pdf…چیزی)
ممنون میشم
16 آذر 1391 در 20:04
اطلاعات سختی میخوای توی پستهای مربوط به ایستادن و بریس و… پیامتونو بگذارید که اونایی که از گوگل میان تو وبلاگ اگر اطلاع دارن کمکتون کنن
17 آذر 1391 در 12:29
ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام مونا جون 🙂
خیلی خیلی بهت تبریک میگم عزیزم :inlove:
همیشه شاد باشی و موفق :rainbow: :rainbow: :rainbow:
17 آذر 1391 در 23:54
سلام
عزیزمممم
ممنون
17 آذر 1391 در 17:55
سلام مونا جان خوبی؟؟بهت تبریک میگم
17 آذر 1391 در 23:56
ممنونممم عزیزم تو خوبی؟
17 آذر 1391 در 23:42
تبریک میگم مونا خانم. امیدوارم همیشه شاد و موفق باشید. :-))
17 آذر 1391 در 23:55
ممنون آقای سجاد و همچنین شما
18 آذر 1391 در 07:22
سلام مونا خانم
ممنون از لطفت
چه خوب گردی خرابی لینک را گفتی
ما هم از دیدارتان خوشحال شدیم
همسرم تا چند روز از خانمی و زیباییت حرف میزد
با آرزوي سلامتي براي شما
با داشتههای مثبت و نداشتههای منفی باید شاد بود
18 آذر 1391 در 14:11
سلام
ممنونم شما و خانومتون لطف دارید
18 آذر 1391 در 13:25
موناااااااااااااااااا اومدم از دعای پاک و نابت تشکر کنم ولی الاااااااااان یه عالم عصبانی ام
یه عالم دلم میسوزه.
کاش میگفتی که تو هم توی برنامه هستی. من توی مسابقه شرکت نکرده بودم
ولی برای دیدن شماها هرجور بود خودمو میرسوندم :weep: 😥 😥
فقط بخاطر برنامه اومده بودی تهران؟
دلم خیلیییییییییی میخواد ببیندت 🙁 دیگه کی میای؟
شنیدم برنده شدی میخواستم بیام بهت خبر بدم
تبریک میگم عزیزم که شایسته این برد بردی…….بوووووووس
18 آذر 1391 در 14:13
عزیزممممم
والا چون مراسم تو برج میلاد بود دعوتی بود و کارت ورودی میخواست……
عزیزمم من هم دوست دارم شما رو ببینم
ممنونم گلم به امید دیدار زوده زوده زود
من شاید قبل از عید بیام یا تابستون برای دکتر..معلوم نیست
بوووس
18 آذر 1391 در 13:26
مونا فیس ب و ک نیستی؟
18 آذر 1391 در 14:15
نه نیستم تو فیس بوک
18 آذر 1391 در 13:36
دلبرکم ادرس خبرگزاری که خبر را کار کردن بهم میدی؟ سرچ کردم چیزی نیافتم….
18 آذر 1391 در 14:16
اینجا http://raad-charity.org/
عزیزم
18 آذر 1391 در 19:27
درود بر تو
از طرف یک ضایعه نخاعی— شیراز 🙂
18 آذر 1391 در 23:57
سلام علیکم
18 آذر 1391 در 23:43
من از طرف باور میتونستم بیام…. 🙁
18 آذر 1391 در 23:57
عزیزممممم
ناراحت نباش به زودی انشاالله همو میبینیم من زیاد میام برای دکتر و…قرار میزاریم گلدیس :دی
راستی مهدیس چطور عضو انجمن باور بشم ؟
20 آذر 1391 در 00:16
سلام بر مونا
منم برای این پست کامنت گذاشته بودم. نیست انگار؟
در هر حال خوشحالم بهتون خوش گذشته.
شاد باشید.
20 آذر 1391 در 02:38
سلام آقای کاوسی گرامی
بله گذاشته بودید اما برای پست قبل از این
ممنونم از لطفتان
21 آذر 1391 در 01:03
مونای عزیز، گزارشت عالی بود! ای کاش می تونستم در مراسم باشم و ببینمت…
من هم به توانایی ات افتخار می کنم دوست گلم.
شاد باشی XXXX
22 آذر 1391 در 00:00
مشتاق دیدار بودیم نگین حسینی عزیزممم
25 آذر 1391 در 18:03
tabrik
5 بهمن 1391 در 17:35
ممنونم
5 بهمن 1391 در 11:15
سلام عرض می کنم خدمت شما دوست عزیز از اینکه خبر سعود یک محاجر افغانی را در سایت تان منتشر کرده اید ممنون وسپاس گزارم می دانم که آقای عبدی در برج میلاد سختی های زیادی داشته است وبالا رفتن از پله ها با ایشان فلیم بردار نگزاشته بودند وبه همبن اندازه که شما انعکاس داده اید سپاس گزارم یک هم زبان تان
5 بهمن 1391 در 17:38
وظیفه ام بود
بله من یه عکس یادگاری هم با خود آقای عبدی گرفتم
ایشون بسیار خاکی و متواضع بودند و واقعا وقتی فیلم زندگیشون توی سالن پخش میشد اشک تو چشمام جمع شده بود از این همه قدرت و قهرمانی شون
خیلی متاسفم که فیلمبردار نگذاشتن اما گویا باشون مصاحبه کردن اخبار ورزشی و…
موفق باشید و خیلی خوشحال شدم از حضورتون :rose:
7 مرداد 1392 در 03:10
سلام
سایت را دیدم عالیه
موفق باشی . diaz
9 مرداد 1392 در 00:22
سلام
ممنون
24 اسفند 1392 در 02:45
[…] یکیشون هم همون مرتضی عبدی که از برادرهای افغانی هستن و از پله های برج میلاد رفتن بالا عزم صعود به قله ی دماوند رو می کنند یه گروه ۵۰ نفرن […]