آرزوی بزرگیه ؟
دلم یک ویلچر برقی میخواد و یک اتوبوس مخصوص برای ویلچری های توی شهر(+)
دکمه ی ویلچر برقی رو بگیرمو بزنم از خونه بیرون، برم دانشگاهو کتابفروشی و بعضی وقتها خرید برای خانه، بعضی وقتها برم بیرون تنهایی، برم سر مزار مادربزرگم برایش یک گل ببرم، برم هدیه بخرم برای پدر و مادر و برادرهام ، برم ورزش و فیزیوتراپی، برم این همه کلاس و انجمن های متناسب با رشته ام، اصلا برم زیر بارون نفس بکشم!
آرزوی بزرگیه؟
____________
* اینقدر این عکسه رو دوست دارم مثلش شدم “دختری با ویلچر قراضه و درب و داغون” .. بازم خدا رو شکر
** فقط کمی مستقل باشم..همین!
30 آذر 1391 در 10:49
آسوده کسی که خر ندارد!
از کاه و جوش خبر ندارد!
.
.
.
دی:
1 دی 1391 در 23:58
🙁 ددی ی ی ی
30 آذر 1391 در 13:36
سلام
اين پست وبلاگ شما در “لينكزن” بازنشر داده شد
باتشكر
لينكزن
http://linkzan.com/archives/4717
30 آذر 1391 در 21:08
توکل به خدا ایشالله میشه
1 دی 1391 در 00:42
[لبخند]
سلام…
امیدوارم خدا بهترین آرزوهاتون رو به بهترین شکل برآورده کنه.
اگه توفیق باشه هفته آینده دارم میرم نجف اونجا با همه حقارت مون اگه قابل باشیم حتما نائب الزیاره و دعاگوی همه دوستان هستیم و اگه خدا یاری کنه از نجف به همراه خیل عظیم عاشقان امام حسین(ع) پیاده راهی کربلا می شیم شک نکنید اگه توفیق باشه تو این مدت به یاد دوستان خواهیم بود. بسیار دعامون کنید تا این دل شوق زده به آرزوش برسه.
دعامون کنید.
آرزوهاتون برآورده، به لطف خدا
یاحق
1 دی 1391 در 23:59
سلام
خوش به سعادتتون و التماس دعا
لطف دارید..
انشاالله به آرزویتان میرسید..
به سلامت
1 دی 1391 در 03:55
سلام!
خوبی؟
جوش نزن! خدا بزرگه! انشاا… همه چی درست میشه!
راستی یلدات مبارک! :rose:
به ما هم سری بزن!
2 دی 1391 در 00:03
ممنون
نه بابا چی چیو درست میشه ؟؟؟
یلدا شما هم مبارککک
2 دی 1391 در 00:24
اعصاب نداری ها!!!!!
2 دی 1391 در 00:59
🙁
1 دی 1391 در 17:14
یه چیزی بگم؟؟؟
ویلچری که برای بیرون ازش استفاده میکنم مال دوران کودکیمه یا حالا بهتره بگم ابتدای نوجوونی!!!!
ویلچر برقی را که همه جا نمیتونم استفاده کنم و بد رقم عادت کردم به اون ویلی قراضه ی آبرو بر…
البته الان که خیلی به ندرت بیرون میرم
2 دی 1391 در 00:05
واقعا خیلی بده
اونوقت میگن چرا نمیاید بیرونننننننننن:(
2 دی 1391 در 18:46
سلام اینجا رو ببین
من خودم فاتح دارم و خیلی هم راضیم
http://www.faratech-eng.com/Fa/?/
2 دی 1391 در 19:11
سلام الناز جان ممنونم
الناز مسئله خريد ويلچر برقي و نوعش نيست
مسئله اينه كه اون كارايي لازمو نداره چون خود حمل كردن ويلچر برقي هيهاته، هر جا ميخواي بري بايد فكر كني با چي بري، ماشين مناسب نيست اينجا كه اصلا نيست
باز تهران ون مخصوص ويلچر هست يا بي ار تي هم ديدم ويلچر ميتونه بره توش راحت
فاتح رو هم تعريفشو از اقاي زندي شنيدم اما ….
من براي بيرون ميخوام وگرنه تو خونه از ويلچر استفاده چنداني ندارم
3 دی 1391 در 20:00
ارزوت شيرينه عزيزم ، از خدا ميخواهم هرچه زودتر درمانى علمى معجزه ايى بياد و شماى عزيز با پاى خودت برى كتاب فروشى،برى دانشگاه ، قدم بزنى ، ارزوت پيش خدا خيلى كوچكه، وبراوردنش هم درلحظه است، اميد به خدا و توكل يارت باشد،
گفتى تو خونه خيلى از ويلچر استفاده نمى كنى ؟
من تو اين زمان كم به ويلچر وابسته شدم، چون فقط با ويلچر ميتونم تو اطاقها بچرخم و برم تو اشپزخانه و گاهى هم حياط
4 دی 1391 در 02:56
چه جمله ی قشنگی گفتی مامان نسرین” آرزوم پیش خدا خیلی کوچیکه”
آره من زیاد تو خونه نمی چرخم
خب مثل شما خانم خونه نیستم هنوز بچه ی خونم!!
در حد خیلی کم با ویلچرم 90% توی اتاقم هستم جز موارد خاص
ولی اصلا به ویلچر وابستگی ندارم حاضرم خودمو روی خاک بکشم اما رو ویلچر نباشم البته اگر اون بالا بر رو بخرم حتما از ویلچر برای کار توی خونه استفاده میکنم
به نظرم خیلی امکانات میخواد تا از ویلچر توی خونه راحت استفاده بشه
4 دی 1391 در 09:52
إإإإإ چه جالب من یه هم اسم دارم؟:-!!! ؟؟؟؟ مونا یادته با اون موقعی که ویلچر قدیمیه رو عوض کرده بودی؟؟؟؟ خیلی راحت تر میرفت اما از در کتابخونه رد نمیشد… من که یادم نمیره بعدش با هم خندیدیم و گفتیم کاش عوضش نمیکردیم همون کوچیکتر بود راحت همه جا میرفتیم …. خریدن ویلچر برقی آرزوی دست نیافتنی نیست اما نکنه وقتی خریدیش بگی همون قبلی بهتر بود ;-
12 دی 1391 در 00:59
آره یه مامان هم اسم داری اینجا
آره همون موقع قصه ام شده بود
نه اصلا نمیشه خرید اینجا کاربردی نداره یعنی نیاز به حمل و نقل عمومی داره:(
4 بهمن 1391 در 11:56
من مدلهاشونو بلد نیستم … ولی توی خیابون دیدم. بعضیها استفاده میکنند
5 بهمن 1391 در 17:34
تا خونه ی شما که نمی تونم با ویلچر بیام..باید با ماشین بیام اینم اینقدر سنگینه باطریش که نمیشه با ماشین حملش کرد
اگر اتوبوس مخصوص بود راحت میشد سوارش شد و جا به جا شد…ولی حالا که نیست به درد من نمیخوره چون نیاز من فراتر از جا به جایی توی خونه ست میخوام باش برم ولویی 😀
5 دی 1391 در 00:46
متاسفانه توی ایران اینا آرزو شده. اینجا (دانمارک) هر نیم ساعت یه اتوبوسی هست که هم افراد ویلچری سوار میشن و هم افراد عادی. کف اتوبوس به راحتی با زمین مچ میشه و افراد واکری و ویلچری میان سوار میشن بدون کمک دیگران. الهی روزی برسه که اینا واسه ماها توی ایران آرزو نباشه
12 دی 1391 در 01:03
آره همه کشورهای اروپایی کانادا آمریکا و..به این مورد توجه دارن کاش زودتر تو ایران هم راه بیفته…کاش
5 دی 1391 در 11:00
انشاالله همه به آرزوهاشون برسن.
اول شما … 😉
5 دی 1391 در 15:30
عزيزدلمممممممممممي موناجونم
اصلاً آرزوي بزرگي نيست
به اميد اون روزي كه موناي عزيزم به همه آرزوهاي قشنگش برسه
سلامتي و شاديت آرزومه عزيزدلكم :-*
8 دی 1391 در 01:28
سلام
حال شما
یعنی این ارتز ها هیچ کدوم بدرد نمی خوره؟
hgo rgo و………
12 دی 1391 در 01:08
سلام ممنون
بعدا یه عکسی میزارم نمیدونم به دردتون میخوره یا نه؟ مال همین بریس هاست
9 دی 1391 در 17:02
سلام بر موای گرامی
اگه زحمتی نیست هر موقع به روز شدید مرا هم خبر کنید. ممنون
12 دی 1391 در 01:09
چشم
11 دی 1391 در 16:26
مونا من دقیقا در جریان وضعیت تو نیستم ولی فکر میکنم مشکلاتت مربوط بهدستت نیست درسته؟
اگهاینطوره سعی کن گواهینامه بگیری واقعا بهت کمک میکنه تازه میتونی بقیه رو هم ببری گردش
حالا میدونم میگی مگه ماشین دم در آمادست، ولی گواهینامتو که بگیری به مرور میتونی ماشین هم فراهم کنی خیلی عالی میشه
12 دی 1391 در 01:10
ممنونم مهرناز از راهنماییت
راستش دستانم قدرت کافی ندارند و فشار برای نخاعم سمه
وگرنه که کلاس رانندگی رفتم و خیلی عالی دست فرمونم 🙂
4 بهمن 1391 در 06:42
اره خدا رو شکر که مث این دختره چشات باباقوری نیس !! هنو جای امیدی هس !! :)
5 بهمن 1391 در 17:34
آره بابا هنوز جای امیدی هست