عین آب خوردن
دوشنبه 7 اسفند 1391چند روز پیشا سوسن بام تماس گرفت و بعد از کلی احوال پرسی بهم می گه دارو نیاز نداری برات بگیریم؟ گفتم : نه! دارم هنوز.. بعد کلی کلاس اومدم گفتم احیانا اگر تو میخوای برات بفرستم؟ رو در بایستی نکنیا آبجی ها ما فولیم :evilgrin: ( داروهامو خودش خریده بود قبلا) بعد گفت: نه بابا ما تولید ملی میخوریمو بمون میسازه .. :X-P:
.
.
.
حالا دیروز داشتم پشت داروهام آب میخوردم که چند قطره آب از لب و لوچه ی مبارکم ریخت پایینو یه راست رفت ریخت تو شیشه داروهام 😐 ..امشب اومدم دارو بخورم دیدم همه شون چسبیدن بهم میخوام بازشون کنم یکی یکی ترک میخورن مواد کپسولا میریزه بیرون
.
.
.
نتیجه اخلاقی: زیاد به توشه دنیوی ای که انبار کردید ننازید وگرنه ممکن یه روزه عین آب خوردن ِ بنده بر باد بره !
میگم چطوره برای جلوگیری از اسراف همشو با هم قورت بدم؟ :laugh: 😀 :-)) حقیقت تو این قحطی داروی خارجی و گرونى دلم نمیاد بندازمشون :sidefrown: 😯