بایگانی برای آذر 1393

همایش بزرگ روز جهانی معلولین

سه‌شنبه 4 آذر 1393

ایام سوگواری محبوب دلها، ابا عبدالله الحسین (علیه سلام) رو تسلیت می گم و التماس دعای فراوان دارم

یه همایش بزرگ مربوط به روز معلولین در تهران 8 آذر برگزار میشه پیشنهاد می کنم علاقمندان پیگیری کنن:)

شرکت تو اینجور همایش ها خیلی خوبه من که هر وقت شرکت کردم برام نتایج خوبی به لحاظ روحی داشته و امسال هم 12 آذر روز معلولین تهران هستم، بلیط گرفتم البته به شرط حیات تو مراسم موسسه ی رعد شرکت خواهم کرد 🙂 یعنی خودم خودمو دعوت کردم :دی خوبه رام ندن و فقط برگزیده ها رو دعوت کنن:|

0
0

کیمیای محبت

دوشنبه 3 آذر 1393

ایام سوگواری محبوب دلها، ابا عبدالله الحسین (علیه سلام) رو تسلیت می گم و التماس دعای فراوان دارم

هنر دوست دارم. به نظرم همه آدما تو وجودشون یه هنر نهفته ست فقط باید کشفش کنن و بعد هم تشویق شن..من دلم می خواست یه طراح لباس یا طراح وسایل خونه بشم یعنی یه دیزاینر یا یه ایده پرداز هنری:دی ولی خب مشاور شدم:| البته مشاوره هم هنره 🙂 چند روز پیشا به مامانم گفتم چرخ خیاطی می خوام نه اینکه لباس بدوزم بیشتر تو کار ارائه مدلم مدل های جدید حالا تو هر زمینه می خواد باشه از عروسک و دم کنی گرفته تا لباس عروس :دی اصلا خدا رو چه دیدی شاید زدو با این همه مدل و ایده ایی که تو ذهنمه کارآفرین هم شدم..مامانم گفت : نچ شرمنده! مهدی می گفت: این همه درس خوندی که مدل دم کنی ارائه بدی ؟ گفتم بابا خو می خوام در کنار کارم سرگرم هم بشم اصلا مگه می شه دختر بدون هنر دوخت و دوز؟ خلاصه با نچ گفتن پیگیرش نشدمو مجبورم کردن چند تا کار رو با دست دوختم:| تا اینکه بابام که از تهران اومده بود سر سفره ناهار گفت رفتم تو یه خیابونی از اول تا آخرش چرخ خیاطی بود کوچیک و بزرگ خواستم برات یه دونه بگیرم! گفتم جونه مونا گفت آره چطور؟ گفتم آخه همین چند روز پیشا به مامان گفتم گفت نه! مهدی هم گفت بفرما مونا خانوم همون اول به بابا می گفتی الان چرخ خیاطی داشتی:)) خلاصه قرار شده پدر برام بخره دیگه
این روزا مشغول خوندن کتاب “کیمیای محبت ” و “یک شهر، یک خیاط ” که هر دو یادنامه ی مرحوم شیخ رجبعلی نکوگویان معروف به رجبعلی خیاطه بودم..کتاب که دستم بود و مهدی از محتوای کتاب خبر نداشت می گفت دیگه خیاطی رو ول نمی کنه..زندگی پر از خدای شیخ خیاط کلا منو دگرگون کرد و یاد خدای همیشگی که در سرتاسر کتاب موج می زد باعث آرامشم شد، نکته ی جالبش برام وقتی بود که شیخ خیاط چیزی که براش اهمیت داشت این بود که با هر سوزنی که می زد یاد خدا و ذکر خدا تو دلش بود و همیشه هر کاری رو می کرد به خاطر خدا بود..همش با خودم می گفتم خب این یعنی چی؟ به خاطر خدا..؟یعنی به دنبال هیچ لذتی نبود؟ هیچی؟ مگه می شه؟ مثلا من نقاشی می کشم چون دوست دارم من درس می خونم چون دوست دارم لذت می برم و خیلی چیزهای دیگه..یعنی شیخ خیاط لذت نمی برد؟ یا به دنبال لذت نبود؟ نه نبود واقعا نبود دنبالش نبود..فقط دنبال خدا بود اما همه لذت ها براش فراهم می شد..
دیروز داشتم نقاشی می کشیدم خواستم تمرین کنم..هر رنگی رو قاطی می کردم و هر قلم مویی که تو رنگ می زدم به یاد خداوند و آفریدگار این همه رنگ بودم حتی به دل خوشی خودم و یا کسی دیگه هم فکر نکردم فقط یاد خدا بود از حرکت دستی که خداوند داده تا ذهنی که ایده می یاره تا طیف رنگها که با اپسیلونی کم و زیادی درجه ی رنگ تغییر می کنه و آبی که برای تمیزی و رقیقی رنگه همش به یاد خدا بودم نتیجه ش یه شادی و آرامش حض فراوان از این کیمیای محبت خداوند بود..


___________
* 93/9/3 با آرزوی بهترین جفت شدنی های قشنگ برای شما:)

*نوشته هام قاطی پاطی ن نه؟ خودمم قاطیم 😐

0
0

ماهیگیری یاد بده

سه‌شنبه 27 آبان 1393

ایام سوگواری محبوب دلها، ابا عبدالله الحسین (علیه سلام) رو تسلیت می گم و التماس دعای فراوان دارم

امروز بعد از مدت ها رفتم تو فروم اسپشیال که این مسابقه رو دیدم بعد با خودم فکر کردم که چه مسابقه ی سختی میتونه باشه!! با نرم افزار paint هم مگه میشه نقاشی کشید؟ اونم در مورد “معلولیت” که یه مفهومی هم داشته باشه ؟ بعد نرم افزارو باز کردم و همینطور به صفحه ی سفید نگاه می کردم و تو فکر فرو رفتم..هیچ وقت نتونستم در مورد یه نقص نقاشی بکشم همیشه دوست داشتم نقاشی فقط معنای زندگی بده نه چیز دیگه..یکم که به دلم رجوع کردم حس کردم تنها حسرتی که تو کل زندگیم به واسطه ی شرایطم داشتم این بوده که من یاد نگرفتم ماهیگیری کنم همیشه ماهی بهم دادن و اینکه اختیار و انتخاب و استقلال تو زندگی من جایگاهی نداشته و یا اگر اختیار و انتخاب و استقلالی بوده یه چیزی غیر از اونچه که در من هست باعث خرابی و ناهمواری مسیرم شده..یه چیزی که مستقیما به شرایطم ربط داره….دست کم نگیریم! دست کم نگیریم! لطفا

0
0

ارزش یک بوسه!

شنبه 24 آبان 1393

ایام سوگواری محبوب دلها، ابا عبدالله الحسین (علیه سلام) رو تسلیت می گم و التماس دعای فراوان دارم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ ﴿١﴾ قُمِ اللَّیْلَ إِلا قَلِیلا ﴿٢﴾ نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلا ﴿٣﴾ أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلا ﴿٤﴾ إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلا ثَقِیلا ﴿٥﴾ إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِیلا ﴿٦﴾ إِنَّ لَکَ فِی اَلنَّهَارِ سَبْحًا طَوِیلا ﴿٧﴾ وَاذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَتَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلا ﴿٨﴾ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لا إِلَهَ إِلا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکِیلا ﴿٩﴾ وَاصْبِرْ عَلَى مَا یَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِیلا ﴿١٠﴾
به نام خداوند بخشنده مهربان
الا اي رسولي که در جامه (فکرت و خاموشي) خفته‌اي. ( 1 )(هان) شب را (به نماز و طاعت خدا) برخيز مگر کمي. ( 2 )که نصف يا چيزي کمتر از نصف باشد (به استراحت پرداز). ( 3 ) يا چيزي بر نصف بيفزا و به تلاوت آيات قرآن با توجه کامل مشغول باش. ( 4 )ما کلام بسيار سنگين (و گرانمايه قرآن) را بر تو القا مي‌کنيم. ( 5 ) البته نماز شب (و دعا و ناله سحر) بهترين شاهد اخلاص و صفاي قلب و دعوي صدق ايمان است. ( 6 ) تو را روز روشن (در طلب روزي) وقت کافي و فرصت وسيع است. ( 7 ) و (دايم در شب و روز) نام خدا را ياد کن و به کلي از غير او علاقه ببر و به او پرداز. ( 8 )همان خداي مشرق و مغرب عالم که جز او هيچ خدايي نيست او را بر خود وکيل و نگهبان اختيار کن. ( 9 ) و بر طعن و ياوه‌گويي کافران و مکذّبان صبور و شکيبا باش و به طرزي نيکو (که مقتضاي مدارا و حلم و بزرگواري است) از آنان دوري گزين. ( 10

<

ارزش ثانیه را کسی می داند که در مسابقه ایی نقره گرفته است

ارزش باران را کسی می داند که تشنه مانده است

ارزش بوسه را کسی می داند که تنها مانده است

السلام علی روح النبی الله
ارزش خدا را کسی می داند که چشم به آسمان دوخته است

لذت یک تکه شیرینی

لذت سریدن شانه بر تارهای مو

لذت نفس کشیدن بر بلندای کوه

لذت نوازش کردن لذت نوازش شدن

ارزش قطره ی خون سالم کسی می داند که بیمار است یا بیماری دارد..

سختی صبوری بر درد را کسی می داند که.. راستی می دونید دوا و درمون خیلی گرون شده

ارزش خواب خوش را کسی می داند که دست دیگری را با مهربانی گرفته

___________
*ترجمه ی آیات از الهی قمشه ایی
* پیشنهاد می کنم این کلیپ رو دانلود کنید دیدن و شنیدن کلیپ تاثیر خیلی بهتری داره تا این عکس هایی که من ردیف کردم..

0
0

معرفی دو برنامه

سه‌شنبه 20 آبان 1393

ایام سوگواری محبوب دلها، ابا عبدالله الحسین (علیه سلام) رو تسلیت می گم و التماس دعای فراوان دارم

1
اولین سایتی که در ورود به دنیای مجازی باز کردم سایت مرکز ضایعات نخاعی جانبازان بنیاد شهید و امور ایثارگران بود از همون موقع که نوپا بود من با این سایت همراه بودم تا به امروز که دیگه یکی از منابع بزرگ محسوب می شه با عضو شدن تو خبرنامه ی سایت هر چند وقت یکبار که مقاله یا کلیپ آموزش یا کنفرانس و کلاس های آموزشی برگزار می شد من با این سایت همراه بودم و الحق و انصاف یکی از بانک های اطلاعاتی جامعی از ضایعه نخاعی ست..اغلب مقالات ترجمه شده و به روز هستند و کنفرانس ها با حمایت بیمارستانهای علوم اعصاب حمایت می شه خیلی وقت ها ویزیت مجانی برای افراد ضایعه نخاعی صورت می دن..توی فرآیند کارهای پایان نامه ام هم مسئولین بنیاد شهید و سایتشون خیلی با من همکاری کردند و دلسوزند.. و خیلی از نمونه های نخبه و فعال نخاعی رو هم بهم معرفی می کردند..و کارشون خیلی درسته
آخرین کلاس آموزشی که گذاشتن ” دوره ی آموزشی سلامت جنسی از طریق اینترنت برای افراد دچار آسیب نخاعی” افراد نخاعی که می خوان شرکت کنند مجانی هست براشون و با توجه به اینکه اینترنتی هست از هر شهری می تونن شرکت کنند..

2
دومین سایت هم که من عاشقشم سایت موسسه ی نیکوکاری رعد هست که طبق هر سال به مناسبت روز معلولین مراسم ویژه ایی می گیرن من که عاشق مراسم هاشونم و امسال هم اگر به لحاظ جسمی حالم مساعد بود و البته زنده بودم تو فکرش هستم که روز معلولین تهران باشم حتی اگر جزء برندگان مسابقه شون نباشم! می رم!.برای مراسم امسال دیگه وبلاگ خوانی نمی کنند که بگن فلان وبلاگ خوبه یا فلان، امسال مسابقه ی جالبی رو طراحی کردند مسابقه ی نقاشی، ایده و اختراع و تجربه ی موفق مدیریتی در حیطه ی معلولیت و افراد معلول سر تا سر کشور می تونن تو این سه آیتم شرکت به عمل بیارن..مسئولین رعد هم تو فرآیند پایان نامه ام خیلی کمک کردند و من رو می شناسن دیروز که تماس گرفته بودم مسئول برگزاری مسابقه بهم گفت که به دوستات بگو و من خب تلفنی به دوستای فابریکم گفتم اما گفت تو وبلاگت بذار و یا تو شهرتون به انجمن ها بگو
منم همین جور فکر می کردم که تو شهر کی هست که بهش بگم..یاد دوره ی کارورزی افتادم تو بهزیستی که با یه دختر خانوم گلی که معلولیت خاصی داشت آشنا شدم دفترچه م رو باز کردم و زنگ زدم خونشون..تو یکی از شهرهای کوچیک اطراف شهر زندگی می کنه و راهش دوره از امکاناتی که مرکز استان داره و به لحاظ جسمی هم شرایط سختی داره همش تو خونه ست و هیچ گونه وسیله ی ارتباطی نداره..تا بهش زنگ زدم کلی شاد شد و زودی مشغول و سرگرم شد مدارکشو و کارهاشو و نقاشیشو فرستاد تا تو مسابقه شرکتش بدم..کاشکی برنده بشه..:) اختراعش که خیلی جالب بود:)

شما هم بی زحمت این مطلب رو به اشتراک بگذارید و به دوستاتون، فامیل و همسایه و پسران همسایه بگید تا حتی شده برای یک روز هم مشغول و سرگرم و شاد باشن، الهی آمین

0
0

ashura in Iran

سه‌شنبه 20 آبان 1393

ایام سوگواری محبوب دلها، ابا عبدالله الحسین (علیه سلام) رو تسلیت می گم و التماس دعای فراوان دارم

شما به چالش متفاوتی دعوتید..

شما به چالش متفاوتی دعوتید..

شما به چالش متفاوتی دعوتید..

0
0