سلام دوست مهربون و با اراده و سرشار از امید و ایمان خودم مونا خانم، امیدوارم ببخشی که کمتر بهت پیام میدم هر چند میدونی که همیشه میخونمت ❤️
خواستم بدونی که کرونا گرفتم و اگه دیگه پیامی برات ندادم شاید دیگه نفسی باقی نمونده باشه، بهرحال دوستی با تو رو دوست داشتم، خوبی بدی از من دیدی حلالم کن
شاد و سلامت باشی و التماس دعا ..
————-
اين پيام يك دوستى هست كه بيشتر از ١٢ سال تو وبلاگم به طور ناشناس پيام ميذاره نمى دونم كى هست كجاست خانم يا آقا نمى دونم هيچى ازش
ولى هميشه و هميشه پيام ميذاره پاى پست هام، عميق مى خونتم با كامنتهاش مى تونم وبلاگم رو به صورت شعر منتشر كنم
آخه پيامهايى كه ميذاره همون نوشته هام اما به صورت شعره
اميدوارم سلامت و تندرست باشيد هر جا كه هستيد
قابل باشم دعاگو هستم
————
مى دونين خيلى روزگار تلخى شده
كرونا و مرگ و جهان پر از تلاطم و ناپايدار
يه استرس شديد مرگ دارم.. مرگ عزيزانم و مرگ خودم
و هى مى گم
شايد اين نگاه آخر باشه..
شايد كلام آخر
شايد مهربونى آخر
شايد……… آخر
شايد آخرين قطعه ى پيتزايى باشه كه با تو مى خورم
شايد آخرين تى شرت و روسرى باشه كه براى تو مى خرم
شايد آخرين استورى باشه كه از تو مى بينم
شايد آخرين بارى باشه كه به تو مى گم دوستت دارم
شايد آخرين بارى باشه كه حالت رو مى پرسم
شايد
دلم نمى خواد حسرت به دل خودم و عزيزانم حتى براى يه لحظه باقى بمونه تو اين روزگار
و دوست دارم با تموم وجود باشم و باشن برام
من براى عزيزانم و عزيزانم براى من
خداى مهربونم خيلى دوستت دارم
مى دونم دنيا محل عبور ماست
و مرگ دير و زود داره اما سوخت و سوز نداره
ولى با همه و همه ى وجودم دوست دارم تا هستم سهم من و عزيزانم از زندگى عشق و محبت و آرامش و مهربونى باشه و با همه ى وجود زندگى كنيم 🙂