خدا…..
یه شاخ گل گرفت جلومو گفت تقدیم به تو دانشمند هسته ایی، دستامو از چرخهای ویلچر جدا کردمو در حالی که مثه لبو سرخ شده بودم گل رو از استاد راهنمام گرفتم نفس نفس زنان و با یه غم خاصی (غم شادی و خستگی و دودلی و وسواس و اینا) بازم چرخها رو هدایت کردم به کتابخونه و بساطم رو جمع کردمو یه راست رفتم زیراکسی، گفتم 8 تا از این بزنید لطفا..
منگه کرد و گذاشتم تو سلفون و گفتم ببخشید، نه اینکه من زیاد بالا نمیام، با طبقه اول دانشکده آشنا نیستم، باکس اساتید کجاست؟ گفت اینجا نی یه طبقه بالاتره..تشکر کردم و از زیراکسی زدم بیرون، چند تا دختر جمعشون جمع بود گفتم میشه اینا رو بندازید تو باکس استاد..و..و..و……واسم انداختن..
بعد از 4 ماه تلاش و کوشش بالاخره تاییدیه رو از استاد راهنما گرفتم و یه نفس راحت کشیدم..
خداییش خیلی تلاش کردم با آخرین درجه ی وسواس خوندم و نوشتم و ترجمه کردم..
از اینکه موضوع طرح پژوهشی م رو مرتبط با معنویت و درد افراد ضایعه نخاعی برداشتم بسی شادمانم امیدوارم نتایجی که از پژوهشم حاصل خواهد شد کمکی باشه برای همه دوستان ضایعه نخاعی و جانبازی که به من کمک کردند و کمک می کنند..
هی هی هی وبلاگ یادت بخیر
یک دو سه امتحان می کنیم صدا میاد ؟؟
__________________
* تو این مدت اینقدر مجبور بودم که برم طبقه ی بالای دانشکده اتفاقای جالبی افتاد.. آخرین بار که یه پسر ریز نقش که بهش میومد ترم یکی باشه تو مایه های 18 ساله حس میکردم این گوشه ایی که پسره گرفته یکم می لرزه و توانشو نداره گفتم ای وای اگر سختتونه بگین گفت: نه خودم چند بار از پله ها اوردمتون بالا و پایین! و این یعنی حساب بالا و پایین رفتن از پله ها و آدمایی که محبت کردند و زحمت کشیدن از دستم در رفته…………مچکرم بچه ها تچکر فراوون
18 اردیبهشت 1393 در 08:20
تبریک مونا جان… خسته نباشی 🙂 :-*
24 اردیبهشت 1393 در 04:37
ممنونم عزیز دلم..تقدیم می کنم به تو نازنینم که یکی از کسایی بودی که توی همه ی لحظات در یاد منی…:)
18 اردیبهشت 1393 در 13:38
سلام مونا جون تبریک میگم .امیدوار به خوبی وخوشی تا آخرش بری جلو وانشاالله شیرینی دفاعتو
24 اردیبهشت 1393 در 04:38
سلام مریم عزیزم
ممنونم:)
19 اردیبهشت 1393 در 00:10
:-* :-* :-* :-*
24 اردیبهشت 1393 در 04:38
عزیزمممممممم 🙂 :* :*
19 اردیبهشت 1393 در 18:42
به به مونا خانوم از این ورا
خوبی دختر خوب؟
موفق باشی موناجان دانشمند هسته ای
24 اردیبهشت 1393 در 04:39
به به عارفه خانومممممم
تچکر خدا رو شکر
🙂 ممنون عارفه جون
21 اردیبهشت 1393 در 18:35
سلام به مونای نازنین …
این دومین کامنتیه که احتمالا با موفقیت میذارم :)) هورررا 🙂
بانو شما نمیگی مدت زیادی آپ نکنی بعضیا ممکنه نگران بشن ؟ 🙂
بعدشم تبریییییک … تو همه ی مراحل زندگیت موفق و پیروز باشی …
در نهایت اینکه چرا دانشمند هسته ای ؟ :-؟ این نکته گنگ موند واسم 🙂
یه چیز دیگه هم میخواستم بگم که یادم رفت 🙂
24 اردیبهشت 1393 در 04:42
سلام گل گلی
آخی خب به فکر تو هم بودم که وقتت رو نگیرم دیگه
ممنون ممنون
اول دانشمند بودم بعد پورفسور شدم حالا هم دانشمند هسته ایی..خب از کلمات محبوب استاده
🙂 🙂
خدا قوت گلبرگ ممنون از حضورت
22 اردیبهشت 1393 در 09:52
عزززززززززززززززززززززززززیز دلم خانوم مهربونم :-* :-* :-* :-*
تبریکات فراوان. ان شا الله با موفقیت پله پله تا ملاقات خدا
خدایی که هر چقدر بگم دوستش دارم یاد تو می‌افتم و میگم نه مونا از من بیشتر دوست داره خدا رو :-* :-* :-* :-* :-*
همیشه موفق همیشه رو به جلو رو به بالا رو به اوج عزیزکم :-* :-* :-* :-* :-*
24 اردیبهشت 1393 در 04:44
عزیزمی به خدا 🙂
تچکر تچکر
اوووووووووو ماچ گنده
نمی دونم چرا شکلک های من کار نمی کنه هر چی کلیک می کنم نمیاد ولی همه ی ماچ های دنیا برای تو :* :* :*
23 اردیبهشت 1393 در 06:17
سلام مونای مهربونم
با تبریک فراوان
و به امید موفقیت های جدید
24 اردیبهشت 1393 در 04:44
سلام سهیلا خانم گل
ممنونم
انشاالله
🙂 🙂
23 اردیبهشت 1393 در 06:24
پله پله تا دیدنت
می دوم تا خندیدنت
عشق را هر جا که دیدم بین راه
می نشینم تا بگویی
مونای خوبم تا کجا
24 اردیبهشت 1393 در 04:45
آخی
خیلی زیبا 🙂
ممنونممممممم بسیارررر
23 اردیبهشت 1393 در 14:47
سلام بر خانم دکتر عزیز!!!
تبریکات فراوان البته فقط برای شروع پایان نامه!! امیدوارم که هرچه سریعتر پایان نامه ات تموم شه و به مشکلات من دچار نشی!!!
واسه دفاع هم خبر بده ببینم میتونم بیام یا نه!
انشاا… همیشه موفق و شاد باشی! راستی عیدتم مبارک باشه!
24 اردیبهشت 1393 در 04:46
سلام
ممنو ممنون:)
چشم خوشحال می شویممم
همچنین
عید شما هم مبارک:)
25 اردیبهشت 1393 در 11:09
تبریک و خسته نباشید توام 😛 :-)) 😀
مونا اینو دیدی؟؟
http://raad-charity.org/fa_IR/news/7029/83/
25 اردیبهشت 1393 در 22:34
تچکر عشقم
آره هفته ی پیش بام تماس گرفتن دعوتم کردن 🙂 ولی رتبه رو نگفته بودن حالا فهمیدم :* بوس بوس