از زخم های باز و ولو شده ….
همونجا که گریه کردم چرا چاوشی برام نخوند: یه دنیا غریبم کجایی عزیزم؟ بیا تا چشامو تو چشمات بریزم… نگو دل بردی، خدایی نکرده…ببین خوابه چشمات با چشمام چه کرده؟ همه جا رو گشتم کجایی عزیزم؟ بیا تا رگامو تو خونت بریزم؟ بیا روتو رو کن، منو زیرو رو کن..بیا زخم هامو یه جوری روفو کن..
میز محل کار یعنی نباید یه گلدون روش باشه؟ خب نشده برم بخرم 😐 با بطری دلستر و کاموا و دکمه گل گلی اینا درست کردم فعلا میبینمش شادم و مراجعین هم یکی پس از دیگری خواهانش هستن..
____________
* کار خوب روزانه
3 خرداد 1395 در 21:59
سلام
بنده خوشحالم که از طریق وبلاگ آیدا خانم با وب شما آشنا شدم ، واقعا کم می نویسید ولی پر محتوا و جالب .
مچکرم
8 خرداد 1395 در 06:42
سلام…
:rose: :rose:
4 خرداد 1395 در 22:34
سلام
خیلی هم خوشگل شده، آفرررررررررررررررررین
به مراجعین نگو خودت درست کردی، بگو براتون می خرم، 50 تومن… 🙂
8 خرداد 1395 در 06:43
سلام
ها ها یعنی اینقدر می ارزه؟ :silly:
8 خرداد 1395 در 07:31
تو تهران که حتی بگی 70 تومن و بری شمال شهر و بگی 100 تومن، رو هوا می برن و می گن چقده مفت.
8 خرداد 1395 در 21:26
واقعا؟؟؟ خخخ بريم تو كار بطري هاي دلستر خوبه ها؟
ولي چقدر غم انگيز كه آدمها خلاقيت ندارن و يا دنبال خلق چيزي نيستن و پاي همچين چيز ساده ايي اينقدر پول ميدن….
البته واسه اونايي هم كه بطري دلسترو گلدون ميكنن و ميفروشن خيلي خوب ميشه
10 خرداد 1395 در 15:39
سلام
دیگر اینقدر چیزهای بدون خلاقیت را مردم می خرند، که آدم چارشاخ بمونه… من که حاضر نیستم برای این جور چیزا پول بدم…
خواهرم همیشه میگه: تو هر چی رو که می بینی، می گی: این همه پول! خودم می سازمش. 🙂
البته الان در این ساختن ها بهم ایمان آورده…
18 خرداد 1395 در 06:44
سلام منم همینطور…
دوست دارم خودم همه چی درست کنم ولی بعضی کارها هم اینقدر خلاقانه ست آدم واقعا دوست داره بخره..
خدا رو شکر منم تو این زمینه به خودم ایمان دارم
5 خرداد 1395 در 07:27
به تجربه دیدم وقتی توی محیط کار یه شیی دکوری متفاوت دیده بشه خیلی جلب نظر می کنه! دل من هم برای این اثر هنری الان داره غش و ضعف میره!
8 خرداد 1395 در 06:43
🙂
5 خرداد 1395 در 07:28
فرصت داشتی یه سری اینجا بزن لطفاً:
http://www.hamsadehha.blogsky.com/1395/03/04/post-382
8 خرداد 1395 در 06:43
چشم حتما
5 خرداد 1395 در 18:32
ما نيز …
گاهي فكر مي كنم مثل كارتون مسافر كوچولو كه روي يه سياره تنها ايستاده بود
اينقدر ! اطرافم خالي ميشه و يه حس غربتي بهم دست ميده.
خيلي قشنگه اين گلدون.آدمو شاد ميكنه.چون رنگ و نقشش شاد و به طبيعت نزديكه.هرچيزي به طبيعت نزديك ميشه قشنگ ميشه.شايد هرچيز كه به اصالت نزديك ميشه قشنگ ميشه.خوب ميشه.
كارهاتون خيلي قشنگن.ارزون نفروشيدشون
8 خرداد 1395 در 06:47
برای همه پیش میاد..جمع و جور کردنش هنره..
ممنون :rose:
7 خرداد 1395 در 00:26
خداییش قشنگه
بی تعارف و حرف الکی
الان قوطی دلستر هی داره دعات می کنه که زنده ش کردی
اون گیاهِ توش هم ایضا… 🙂
8 خرداد 1395 در 06:48
فکر کن دعای همه ی بطری های دلستر و گل و گیاها پشت سرمون باشه…
:heart:
8 خرداد 1395 در 17:31
سلام مونا خانم خیلی خوشحالم که با وبلاگ شما آشنا شدم من هم تا بحال 3بار عمل جراحی داشتم و الانم مشکل اسکولیوز دارم، وبلاگتون رو که خوندم در قسمتی که عمل اسکولیوز و شرایط اون موقع رو نوشته بودید خانمی به اسم سحر پیام گذاشته بودند که دکتر عمل براشون تشخیص داده بوده که با مراجعه به دکتر طب سنتی مشکل اسکولیوز شون رو بر طرف کرده اما فقط اسم دکتر رو ذکر کرده بودند دکتر پهلوان، ازتون خواهش میکنم اگر اسم کامل دکتر و آدرس مطبشون رو میدونید به من هم بگید تا کارم به جراحی سوم نکشه یا اگر براتون مقدور نیست آدرس وبلاگ سحر خانوم یا هر راه دیگه ای که بتونم آدرس دکتر رو از ایشون بپرسم رو لطفا بفرمایید، خواهش میکنم من رو راهنمایی کنید
22 آبان 1395 در 11:38
سلام
ایشون تمایلی به گذاشتن اطلاعات در مورد این پزشک رو ندارن..
باشون ارتباط گرفتم گفتن کامنتمو پاک کن
شرمنده جانم
17 خرداد 1395 در 17:28
خیلی خیلی خیلی قابل تحسینه. :inlove: :inlove: :inlove:
18 خرداد 1395 در 06:47
ممنون ددی 🙂
18 خرداد 1395 در 01:37
مونا خانوم شما واقعا تحسين برانگيزيد…
من مشكلات استخوانى دارم و شكستگى هاى مكرر داشتم اما همگى بدون دليل بودن و اكثرا بدون ضربه خوردن و البته خيلى هم شديد بودن و دردناك…
شما واقعا به من روحيه دادين خيلى حرفاتون قشنگه و به ادم اميد ميده…اميدوارم تا هميشه موفق باشيد…
راستى منم اهوازمااا…
❤️❤️❤️
18 خرداد 1395 در 06:51
عزیز دلم مننون از حضورت
چه شرایط سختی…امیدوارم بتونی با تلاش و توکل روحیه و جنگندگیت رو حفظ کنی..
خدا رو شکر که از اینجا برداشت مثبت داشتی..خوشحالم 🙂
پرچم اهوازیااا بالاست :)))