واى كه چقدر عاشقم من

داشتم از كنار جا كفشى رد مى شدم كه كفش هاشو ديدم آروم و مهربون نشسته بودن سر جاشون يكهو يه لبخند عميق روى لبم نشست و تو دلم قربون صدقه ى خودش و كفشاش رفتم…
تو همه ايى همه

0
0

دیدگاهی بنویسید