یه جایى خوندم نوشته بود: پخته نخواهى شد مگر، بعد از آنکه احساس کردى سرشار از سخنى، ولى لازم نمى دانى چیزى بگویى…
دقیقاً احساس من در سالهاى اخیر همین بوده….
یه جایى دیگه خونده بودم: سکوت جراحت کهنه ایى ست بر صداى حرفهاى زخمى م، میشنوى..؟
این ترکیب سکوت و تأمل و پختگى رو دوست دارم..
نوشته شده در سهشنبه 24 مهر 1403 در 00:02 و در دستهی دستهبندی نشده.
میتوانید دیدگاههای این نوشته را پیگیری کنید با RSS 2.0 خوراک.
میتوانید دیدگاهتان را بنویسید٬ یا بازتاب بفرستید از سایت خودتان.