تشکرنامه
این هدیه ی یک آدم* شکموی گامبالوی بخور بخوره وقتی که عیادت بیمار میره…من موندم این هدیه ست یا خواستگار جمع کن!..
این نوشته ی مریمو از لابه لای یه عالمه نوشته ای که دیروز داشتم از هدیه ی دوستانم میخوندم دیدم ..مریم** که دو روز بیمارستان با من و مادرم بود..متشکرمممم
بچه ها خواستم بگم ممنونم از همتون که توی این یک ماه و نیم تنهام نذاشتین و یک معذرت خواهی از همه ی کسایی که دو سه روز اول بیمارستان با من تماس گرفتن از اونجایی که هشیاری کامل نداشتم مکالمات تلفنی رو فراموش کردم و خیلی از اس ام اس ها بی جواب موند از حضورتون در بیمارستان فقط یک اسم و تصویری مبهم به یاد دارم .. و معذرت از دوستان وبلاگستان که نشد خبرشون کنم
ممنونم از آرام و کار دست بی نظیرش و سوسن جعفری ***که روز دوم بیمارستان با من بودن از حسن به همراه مادرش، ثمره کمالیان و همه ی دوستان دانشگاهم ترم بالایی ها و پایینی ها و رشته های همسایه بغلی ها و دانشکده های مختلفو بچه های کلاس و دوستان گروهه همیشگی ام..
و از آیدا که یادش صبوری را به من یاد میداد
و از دکتر سین سینم که لحظه لحظه با من بود و آفرین به این هوش سرشارش که این اس ام اس منو به درستی خوند و پاسخ گفت :O
کلا میدونستم دکترا دستخطشون خر در چمنه و دستخطهای خر در چمنو هم خوب میخونن اما واقعا فکر نمیکردم تا این حد! مرحبا جانم مرحبا!
ممنونم بچه ها…..
* لازانیا ایده ی بیست و دستپخت کدبانو رضوان..:*
** مریم ترم بالایی
*** صبح خواهد آمد!
22 شهریور 1391 در 01:53
ايــــــن هـمــــــــــــــــه
************************************************************* *** ** *
توي دلـه آسـمـــونــــــه
امـشـــــب و هرشـــــب
و تـــــــــــــو روي زميني
و من به يــاد تــــــــــــــو
توي آسمـــون خيـــالـــم
دنباله جـ …ـايه خـ …ـاليه
دو تا * يه تـ…ــو ميگردم
مونا نگــ…ــــ…ــــاه كـــن
به اين نوشتـــــــــــــــــه
شايد بـبــيــنـمــــشــون
خوشحـــــــــــــــــــــالم
كــــــــــــــــــــــــــــــــه
خوبــــــــــــــــــــــــي :)
27 شهریور 1391 در 18:14
:mean:
یه آشنا، خوشحالم که هنوز هستی..
22 شهریور 1391 در 09:09
تنت سلامت عزیزم
27 شهریور 1391 در 18:15
ممنون سودی، سلامت باشی…
22 شهریور 1391 در 13:49
مقام امن و می بی غش و رفیق شفیق
گرت مدام میسر شود زهی توفیق…
بهت تبریک میگم مونای عزیزم: به خاطره همتت… صبرت… تلاشت… و یک رنگیت! همیشه همین مونا بمون…!
27 شهریور 1391 در 18:16
ریحانه، دلم تنگ شده، برای با هم بودن…
مقام امن و می بی غش و رفیق شفیق
گرت مدام میسر شود زهی توفیق…
22 شهریور 1391 در 13:52
سلام مونای نازنینم……چی شده قشنگم؟ الهی همیشه سلامت و بدون درد باشی.
27 شهریور 1391 در 18:19
عزیزممممم، خوبم …
جراحی ستون مهره ها داشتم…
ممنون مادر
22 شهریور 1391 در 15:05
سلام! چی شدی دختر؟
چه عملی کردی؟ الان خوبی؟
امیدوارم که همیشه سالم و تندرست باشی!!!!!!
27 شهریور 1391 در 18:22
سلام
ممنون بهزاد خان
از حضور همیشگی و پیگیریت
ممنون
22 شهریور 1391 در 15:47
سلام عزیزم، قابلت رو نداشت :*
حیف اون روز که ما اومدیم لازانیا در کار نبود :))
راستی قبولیت در ارشد رو خیلی خیلی خیلی تبریک میگم، گل کاشتی دخترووو :*
27 شهریور 1391 در 18:24
عزیزممم
آرام خیلی لطف کردی خیلی
تو وسوسن
حالا چطور جبران کنم ؟ :inlove:
ممنون
22 شهریور 1391 در 20:26
سلام
انشالله همیشه خوب و سلامت باشی.
موفق باشی مونا جان
27 شهریور 1391 در 18:24
ممنون هوران…
23 شهریور 1391 در 20:19
خب طرفشو میشناسه. میدونه چقدر شکموئئئه. :دی
27 شهریور 1391 در 18:27
:heh: :heh: :heh: :heh: :heh: :heh: :heh: دقیقا
25 شهریور 1391 در 21:12
هفت آینه از چشمانت را گریسته ام
اینک بر بلندترین قله ی باد
با آغوشی باز ایستاده ام
تا لانه ای بسازم
از سینه ام
برای پرندگانی
که با طلوع تو به پرواز می آیند و
با غروب تو به آواز…
27 شهریور 1391 در 18:28
تو چقدر خوبی …میدونی ؟ :inlove:
27 شهریور 1391 در 09:11
سلام عزیزم
اومدم دعوا کنم چرا بمن سر نمیزنی
دیدم وااای من باید میومدم دیدن تو
بنابراین امیدوارم حالت خوب باشه و ایام سخت رو پشت سر گذاشته باشی
مواظب خودت باش دوست من
27 شهریور 1391 در 18:30
ستارهههههههههههههههههه
مشتی
اومدم پیشت کلی هم از امام رضا جونی انرژی گرفتم
ستاره من فقط با گوشی میام نت نمیدونم چرا پرشین بلاگ با safari درست باز نمیشه و امکان پیام نیست
دوستت دارم
27 شهریور 1391 در 19:26
سلام مونا جون خوبی ؟؟
27 شهریور 1391 در 20:40
سلام عزیزم
بله خدا رو شکر
30 شهریور 1391 در 02:11
سلام مونا جون…
اینجا چقدر خوشگل تر شده …
چه شکلک های بامزه ای :inlove: :inlove: :rotfl:
دوست دارم هی بذارم :دی
:rotfl: :lashes: :yes: 😎 😛 :-* :laugh: 😀 :-)) :shy: :inlove: :kissed:
30 شهریور 1391 در 02:12
عجب لازانیایی…
میخوااااااااااااااااااااااااااااااام 😥
30 شهریور 1391 در 02:12
ان شا الله همیشه سلامت باشی و شــــــــــــــــــــــــــاد
:-*
31 شهریور 1391 در 00:45
همچنین عزیزممم
10 مهر 1391 در 21:42
می بخشید که دیر کامنت گذاشتم. خوشحالم که جراحی کردی و به نظر حالت خوبه.
جراحی دید آدم رو وسیع میکنه نسبت به زندگی!
کسانی که تجربه اش کردن میدونن. بقیه حق دارن به این جمله بخندن!
با آرزوی سلامتی و شادکامی برای شما.