بایگانی برای شهریور 1397

همسفرم

جمعه 23 شهریور 1397

پارسال تو اولين سفر مشهدم با روشندل هاى عزيز و خونواده هاشون، پسر كوچكى به نام عباس كه برادر يكى از روشندلها بود مى دويد و بازى ميكرد و …
امسال تو سفر مشهد ديدم روى ويلچره
اشكام جارى شد
طاقت ديدن بچه ها رو روى ويلچر ندارم
عميقا حاضر بودم همه ى دردش براى من باشه
حالا عباس كوچك دست و پاهاش و تكلم و…از كار افتاده و در آى سي يو هست
براش دعا كنين بيمارى سختى داره فكر مى كنم بيمارى خونى باشه
اين نقاشى رو براى مادرش كشيدم دل همه ى مادرها آرام

*شهادت سالار شهيدان امام حسين عليه سلام رو تسليت مى گم…حسينى باشيد :heart:

0
0

نياز

شنبه 17 شهریور 1397

چقدر با بالا رفتن سن حس و حالها تغيير ميكنه
مثلا اينكه الان همه دغدغه م شده كه چه كسانى تو اين دنيا به من نياز دارن؟
بودن من چه درد و سختى رو از كسى برطرف مى كنه؟
بودن من چه حس خوبى رو به كسى ميده؟
اصلا كسى هست؟
چقدر خوشحال ميتونم باشم وقتى ببينم كسى به بودنم نياز داره
و چقدر ناراحت از اينكه ببينم كسى تو دنيا به من نياز نداره…
خيلى دلم مثمر ثمر بودن ميخواد…..

0
0