بایگانی برای فروردین 1403
حواست باشه مونا
یکشنبه 5 فروردین 1403اینکه همنشین، هم صحبت، دوست و رفیقت کى باشه، تو زندگى خیلى مهمه.. اگر کنترل شده و شبیه و هم کلام نباشه، یهو به خودت میاى میبینى همه چیت تغییر کرده و دیگه اونى که بودى نیستى.. و این رو چندین باره حس کردم تو زندگى در یه کشور دیگه… دلم نمى خواد خودم نباشم.. خودم مگه چشه که بخوام تغییر کنه…؟
______________
* وى جلوى آیینه لپ خودش رو مى کشه :)))
** خداى مهربونم.. خودت، دست من رو بذار تو دست بنده هاى خوبت…
بهار در بهار
یکشنبه 5 فروردین 1403گشایش
یکشنبه 5 فروردین 1403اون لحظه که سه نفر ویلچرم رو هل مى دادن و هى به هم دیگه مى گفتن اگر خسته شدى بدش به من… اون لحظه خیلى قلبم شکست… نمى تونم اصلا حس و حالم رو توصیف کنم…
بعد از سه ماه زندگى سخت، دو روزه حس مى کنم که تو زندگیم گشایش شده.. این تجربه ى سه ماه سخت وابستگى و حبس خانگى در غربت، یه تجربه ى عجیبى بود.. شاید باید تجربه مى کردم تا به یه درک و همدلى برسم…شاید باید تجربه مى کردم تا دلم روشن تر بشه… مهربون تر بشم.. شکرگزار تر بشم..
_____________
* بعد تو عمراً دیگه اعتقاد ندارم به عشق…..