يه چيزهايى بايد بدونى

یکشنبه 19 شهریور 1396

خيلى خيلى اتفاقى تلويزيون رو روشن كردم و من و پدر و مادر توجهمون به حرفهايى كه نرگس توى برنامه ى “يه چيزهايى بايد بدونى” از شبكه سه سيما راجع به پدر و مادرش زد جلب شد..چهره ى دلنشين نرگس و فن بيان و ادب و احترام نسبت به والدينش بيشتر ميخكوبمون كرد
“نرگس طهمورثى” دختر ٩ ساله ى سالم از پدر ميوپاتى و ويلچرنشين و مادر با بيماري فلج اطفال و محدوديت حركتى در يك پا، پشت تريبون ايستاده بود و براى حضار هر آنچه از دلش راجع به پدر و مادرش در ذهن داشت مى گفت..
در پشت صحنه ى برنامه مادر و پدرى بودند كه واقعا ميگفتن نمى دونيم نرگس آيا از شرايط ما ناراحت هست يا نه..!! و آيا از اينكه ما پدر و مادر معلول والدينش هستيم آزرده خاطر هست يا نه..؟
و در صحنه نرگسى با تربيت بينظير و خونه ى سرشار از محبت پدر و مادر بزرگ شده بود با قامت كوچك و صداى بچگانه اش دل بزرگش و پدر و مادر مهربونش رو به تصوير كشيد….

انتقادم به قسمت نهايى برنامه:
مجرى در ابتدا از پدر و مادر خواست تا از فرزندشون تشكر كنند و قدردانى…چونكه نرگس چند ا گفت من به پدرم كمك مى كنم و براش ويلچرشو ميارم و دستش رو ميگيرم تا روى ويلچرش بشينه…

به رسم معمول بهتر بود در ابتدا نرگس از پدر و مادرش تشكر كنه…و حرف نهاييش رو به پدر و مادرش بگه اولا پدر و مادر بزرگترن و احترامشون واجب و جايگاهشون ويژه ست در ثانى اين پدر و مادر با شرايط خاص قطعا جايگاهشون ويژه تره به دليل شرايط و مشكلات خاصى كه داشتن و از جون مايه گذاشتن همچين بچه ايي رو تربيت كردند…سختى هايى كه اين پدر و مادر داشتن در راه بزرگ كردن نرگس قطعا با سايرين متفاوته و اين ثمره واقعا تحسين برانگيزه

من كه به مامانم گفتم كاشكي اول از نرگس ميخواست تا از پدر و مادرش تشكر كنه نه اول از پدر و مادرش
مامانم ميگفت نه بابا اشكالى نداره سخت نگير…وليكن من چون شرايطم خودمم مشابه به شدت تو اين موارد توجه ميكنم كه در گفتار و رفتار چقدر آدمها با معلولين تغيير ميكنن
باور كنين اگر يه پدر و مادر بد سرپرست و خون به دل بچه كرده بودن اما مثلا بعد از چند سال مجدد بچه ى خودشون رو سرپرستى ميكردن اول به بچه ميگفتن از پدر و مادرت تشكر كن يا پدر و مادر بيخيال و تن پرور كه حتى بچه رو در فشار روحى و…گذاشتن و انواع اذيتها رو كردن اما بچه شون به يه سرانجامى رسيده بود ميگفتن اول از مامان و بابات تشكر كن…
حالا تا رسيد به يه بچه ايي كه مثلا ويلچر ميگيره كنار تخت باباش اول بايد پدر و مادرش ازش تشكر كنند…؟؟؟
فقط يادم افتاد به زير دو سالگى نرگس كه اون دو سال چطور نرگس رو قشنگ و خانوم و عزيز بزرگ كردن چون بچه كوچيك و نوپا واقعا بزرگ كردنش مشكله!

احترام به پدر و مادر از اوجب واجبات حالا هر جورى كه باشند و نباشند
خداوند اين خونواده رو حفظ كنه
حتما اين برنامه ى ١٥ قسمتي رو كه هر شب از شبكه ٣ ساعت ١٠:٣٠ پخش ميشه رو ببينيد

0
0

صبوری تا بینهایت..

چهارشنبه 17 خرداد 1396

چشمام پر از اشکه..
به دکتر سین سینم میگم دلم بچه می خواد، خیلی غمگینم..زندگی انگار الکیه اینجوری..نه؟
میگه حق داری..برات از خدا میخوام که مادر بشی..
بعد میرم تو فکر دو دو تا چهار تا میکنم که حتی اگه خدا بخواد کمه کمه کم دو سال زمان می خواد تا رسیدن به آرزو این دسته کمشه
دو سال میشه 730 روز 17520ساعت..دسته کمش 17 هزار ساعت صبوریه..
یاد جانبازهای جنگ می فتم که سی ساله گوشه ی آسایشگان..اونا هم حتما تسبیح به دست و ذکر خدا به لب این آرزوها رو شمردن این روزها رو شمردن این ساعتها رو شمردن..اما نشد…یعنی اونا میتونن شاد باشن؟

دنبال اون حس رضایتم چطوره که این همه ساعت، با یه عالمه آرزویی که بهش نرسیدن صبوری میکنن؟ باید خودمو آماده کنم..

0
0