بایگانی برای آبان 1399

به من بگو..

جمعه 9 آبان 1399

چى ميشه كه جاى عشق و دوست داشتن يواش يواش نفرت و دوست نداشتن مياد ميشه توى سينه؟

0
0

روزگار عجيب

جمعه 9 آبان 1399

امروز پسر عمه مم كه همسن و همبازى كودكيم بودو الان شده بود پزشك و قارى و حافظ كل قرآن و ٥-٦ تا زبان رو بلد بود و كلى اختراع داشت و كلى كتاب سنگين نوشته بود و تموم سازها رو مى نواخت و …. به خاك سپرديم…
*سكته در خواب
**فاتحه مع الصلوات

0
0

رو مُخمه!

جمعه 2 آبان 1399

هوس داشتن يه كارگاه كوچيك سفالگرى..

0
0

از قشنگى ها

جمعه 2 آبان 1399

لبخند..

تو هم بخند..

0
0

موناى جديدتر

یکشنبه 27 مهر 1399

نگاهم به ازدواج و فرزند داشتن خيلى متفاوت شده
ديگه مثل گذشته نيست
دوست دارم تو لحظه زندگى كنم و اسير گذشته ها و نگران آينده نباشم..
به لحظه ها لبخند بزنم و مدام به خودم يادآورى كنم كه اين مسيرى كه توش هستى محل گذر و عبور توست..
نه كه دوست نداشته باشم همسر و فرزند داشته باشم
اما با شرايط كنونيم كنار اومدم
نگاهم به آدم ها هم خيلى متفاوت شده
حس مى كنم بهتر از قبل مى تونم آدمها رو درك كنم و بفهمم
حس مى كنم مى دونم وقتى يه رفتارى رو از خودشون بروز مى دن دليل و پشت صحنه ش چيه
اينجورى خيلى كمتر ناراحت مى شم و به دل مى گيرم و يا كمتر از خوشحالى هوا برم ميداره!
به نظرم مياد قانع تر و صبور تر هم شدم..
كلاً توى دلم هيچى نيست و هيچ توقعى از كسى ندارم و همينطور خودم رو براى انجام كارى خارج از توانم سرزنش نمى كنم..
دوست دارم دنيا رو ببينم و با آدماى زيادى دوست بشم..
و اينكه دوستاى گذشته م رو هم حفظ كنم و از دستشون ندم
دوست دارم براى همه ى آدم ها طلب خير و سلامتى و خوبى كنم
دلم يه هم صحبت خوب و بى بها و بى بهانه و ماندگار مى خواد كه هنوز نيافتم، خوبش رو يافتم اما ماندگاريشون فقط تو دلم بوده براى هميشه، نه تو زندگيم و رزمره هام.. كه البته مى دونم همصحبت ماندگار تو دلم باارزش تر از اين حرفهاست.. ولى خيلى صحبت كردن و شنيده شدن رو دوست دارم
هم صحبت منظورم اينه كه يه كسى باشه امن باشه و توقعى ازش نداشته باشم جزء صحبت و گفتن از روز و روزگار و بزرگ شدن و قد كشيدن از اين تبادل عقايد و اون هم همينطور..
كرونا و حسن ر و ح ا ن ى كه برن عمرى بود براى من، سفرهاى خوبى رو خواهم رفت سفر خيلى خوبه آدمى رو بزرگ مى كنه

0
0

بهار دل ها

یکشنبه 27 مهر 1399

حلول ماه ربيع بر همگان مبارك و دل همه شاد شاد شاد و آروم :mean:

0
0

چهارپا هستم :))

سه‌شنبه 22 مهر 1399

يه خانومى واسه برادرش از همكارم، من رو خواستگارى كرد
همكارم بش گفت: اين رو نبين سر ويلچره و پا نداره، والله چهار تا پا داره!

0
0

تجربه هاى خوب من

سه‌شنبه 22 مهر 1399

به حاج آقا گفتم اون تنها كسى بود كه منو فهميده بود اما
گفتن: مثلاً؟
گفتم: يادمه به شما كه از خودم گفتم خيلى ناراحت و پشيمون شدم مى دونين چرا چون حس كردم دركم نكردين
اون روز كه از خودم از پوئن هاى مثبتم گفتمو گفتم و گفتم تهش بهم گفتين يعنى دختر ديگه ايى رو زمين نيست اين پوئن ها رو داشته باشه، تازه پوئن منفى بيمارى ت رو هم نداشته باشه؟؟
من زبونم بسته شد، حرفى نداشتم براى گفتن، پشت تلفن اشك ريختم بدون اينكه بذارم شما متوجه بشين
ولى خواستم بگم اون تنها كسى بود كه عميقاً فهميده بود با همون پوئن منفى هم پاى بقيه ى آدما پوئن مثبت داشتن يعنى چى..
اون تنها كسى بود فهميده بود كه رنج منو بزرگ كرده بود
اون تنها كسى بود كه فهميده بود با اين همه رنج همپاى بقيه بودن چقدر مى تونه ارزشمند باشه
اون تنها كسى بود قدر تلاش من رو فهميده بود
شايد كارمند بودن چيز خاصى نيست و خيلى دخترهاى ديگه باشند كه كارمندن و سالم هم هستند ولى من وقتى مى گم كارمند با كارمندهاى ديگه متفاوته…
اون تنها كسى بود كه اميد من به زندگى رو فهميده بود
اون تنها كسى بود كه خيلى خوووووب دلم رو فهميده بود
اون تنها كسى بود كه كارمند بودن اصلاً براش مهم نبود، براش فقط انگيزه و روحيه و حال و احوال من براى زندگى كردن و كارمند بودن با وجود همه پوئن هاى منفيم مهم بود…

گفتن: خواستم دل بكنى وگرنه منم فهميدمت دخترم…

0
0