روزی که از بیماری اسکلیوز و تجربیاتی که داشتم نوشتم فکر نمی کردم که یه جورایی بشم مرجع پاسخگویی به یه عالمه مادر و پدر و خواهر و برادر های نگران بیماران اسکلیوز..
و یا خود بیمارانی که دنبال پاسخن و راه حل..
این خیلی مسئولیت سختیه..کافیه یه جا با یه حرف اشتباه کسی رو از درمان دور کرده باشم و یا اطلاعات اشتباهی داده باشم..و این گناهیست نابخشودنی..
خب بیماران با هم فرق دارند..تاریخچه ی بیماری، علت های بیماری، میزان بیماری، درمان بیماری و از همه مهم تر روحیه ها و مقاومت ها در مقابل سختیهای بیماری.. هیچ دو انسانی توی فرآیند بیماری یه جور نبودند که بشه براشون یه نسخه پیچید تازه خیلی شرایط دست به دست هم میدن تا اون نسخه بره به مرحله ی اجرا و درمان..
به هر حال حتما توجه کنید که اینا تجربیات منه و وحی منزل نیست هر کس یه جوره من به جهت تسکین آشفتگی و سر در گمی شما تجربیاتم رو می گذارم وگرنه ممکن هیچکدوم از اینها برای شما نباشه…
و اما در مورد بریس و دردی که ایجاد می کنه …که هی پیام دارم و سوال میشه ازم..
واقعا اطلاعاتی در مورد بریس ندارم چون گویا انواع زیادی داره..تنها بریسی که استفاده کردم بریس بعد از عمل بود بریسی که به شکل یک قالب از کمر میمونه..بقیه بریس ها قالب مانند نیستند میله هایی دارند که کمر رو نگه می دارند تا به سمت خاصی بیشتر از اون حدی که هست منحرف نشه اما بریس بعد از عمل دقیقا قالب یک کمر سالم هستش..بعد از عمل ابتدا کمرم رو گچ گرفتند..گفته بودم که حتما موهاتون باید کوتاه باشه..من 12 سالم بود موهام خیلی بلند بود خیلی زیاد..توی اتاق عمل دکتر بیهوشی گفت موهات دردسر میشه برات باید کوتاهش کنیم من بدون اعتراض و در حالی که سکوت کرده بودم اشکام اومد که دکتر بیهوشی با حالتی طنز گفت: میخوای سشوار بیاریم همینجا مدل بدیم برات؟ من خنده ام گرفت اما به هر حال دکتر گنجویان و گروه بیهوشی موافقت کردند که موهام کوتاه نشه اما موهامو بافتن و با باند استریل بستن و گذاشتن توی کلاه..تا ایجا همش خوب بود اما بعد از 9 ساعت که عمل طول کشید موقعی که تقریبا داشتم هوشیاری اولیه رو به دست میوردم مشغول گچ گرفتن کمرم بودند..گچ هم برای یک هفته فیکس بودن (نمی دونم همه رو گچ می گیرن یا نه !) ولی چنان موهام بلایی سرم اورد موقع گچ گرفتن که اون سرش نا پیدا..مدام لا به لای گچ می رفت و موهام کشیده می شد..خدا میدونه چند تا مو تو کمرم جا مونده :evilgrin: پس عزیزان موهاتونو کوتاه کنید…
بعدش که اومدم بخش برای اولین بار که خودمو دیدم با اینکه خیلی درد داشتم بینهایت خوشحال بودم چون کمرم بسیار خوب و سالم بود از یک فرد سالم هم طبیعی تر و بهتر..بعد از یک هفته که با گچ زندگانی گذراندم از توانبخشی اومدن و با متر خیاطی اندازه ها رو گرفتن که اینم خودش پروسه ایی داره بس دردناک چون قشنگ باید بلندی کمر، گودی کمر، اندازه کتف و… یادداشت بشه و هی چپ و راستت می کنن بریس بعد از عمل دقیقا همون قالب و گچیه که از کمر می گیرن یعنی فیته کمره بنابراین اذیت نمی کنه که هیچ! تازه به خاطر فرم صحیح و ثابت نگه داشتن قوس کمر درد رو از بین میبره..
من یه مشکلی که داشتم این بود که به خاطر عدم تحرکی که از ضایعه نخاعی داشتم یک زخم بستر کوچولو در کمرم در اومد که با بستن بریس دقیقا زخم فشرده می شد این مشکل برای اونهایی که راه میرن یک در هزاره چون من بچه های دیگه ایی رو اونجا میدیم که راه میرن بریس روی تنشون آزاده..از طرفی بریس کلی هواکش داره یعنی سوراخ سوراخه 😀 کسی مثل من که مدام دراز می کشه باید خیلی مواظب باشه هر روز یه دستمال مرطوب بکشه روی کمر و یه ماساژ آروم تا از زخم جلوگیری کنه برای درمان زخم من ساعتها مجبور بودم در حالی که بریس رو از بدنم جدا می کردن و با دست به پهلو نگه میداشتن پانسمان عوض می کردن و دو ساعتی در برابر تابش مستقیم نور(گاهی چراغ مطالعه) برای جمع شدن زخم قرار می گرفتم پس عزیزان خیلی مواظب زخم از فشردگی بریس باشید تا میتونید ورجه ووورجه کنیدو ثابت به یه سمت نخوابید تا زخم نشید..
توی بیمارستان یه بار سرفه ام گرفته بود نمی تونستم سرفه کنم از درد بعد گریه کردم گفتم میله ها تکون خورد فکر کنم 😐 بعد مامانم گفت مگر با تُف چسبیدن :laugh: ؟؟ بعد ندا دختری که پیش من خوابیده بودو عمل مشابه من کرده بود همینطوری یهو گریه کرد 😯 مامانش بهش گفت تو چی شدی گریه می کنی؟ گفت از گریه ی مونا گریه ام گرفت :sarcasm: میدونم الانه که میله های منم تکون بخوره! پس روحیه و آگاهی از بریس و میله ها و…خیلی مهمه و بدونید تلقین مثبت و آگاهی درست و اینکه واقعا همچین چیزی نیست که با وجود بریس و اون همه پیچ به هیچ وجه امکان تکون خوردن وجود نداره..آگاهی درست، روحیه و مقاومت و صبوری خیلی مهمه
لباسی هم که زیر بریس می پوشید باید نخی باشه..من یه بلوز مال عهد بوق داشتم اما سوغات خارج بود جنسش معلوم نبود چیه شبیه نخی بود اما عجیب خنکای هوا رو جذب می کرد و همیشه وقتی به بلوز دست میزدی خنک بود..جادویی بود انگار، من اینقدر از اون استفاده کردم تا ترکید اما بعدش از این زیر پوش سفید مردونه ها استفاده می کردم چون هم نخی بودن هم سفید برای مشخص شدن کثیفیا و آلودگی ها و احیانا زخم ها بهتر بود..روی بریس هم که هر چی دوست میدارید میتونید بپوشید اتفاقا تو همون شش ماه اول بریس من یه سفر به شمال برای عروسی رفتم از این پیرهن چین چینیا پوشیدم اصلا هم بریسم معلوم نبود تازه موهامم که حفظ کرده بودم با مشقت!
بریس بعد از عمل چیز عجیب یا دردناکی نیست تازه من خیلی هم دوستش دارم همین الان هم وقتی از دانشگاه میام خونه و خیلی خسته ام بریس میبندم و خیلی خستگی رو از ستون مهره هام در میاره..بریس 12 سالگی هنوزم اندازمه و هیچ دردناک نیست..
راستی بریس چون به ستون مهره ها فرم صحیح میده امکان گذاشتن بالشت زیر سر نیست اوایل توی بیمارستان یکی از مشکلاتم این بود که سر درد شدیدی می گرفتم بدون بالشت و هر روز التماس می کردم که بالشت میخوام اما اجازه نداشتم و فقط یه ملافه ی کم ارتفاع زیر سرم می گذاشتن اما الان گاهی بالشت رو میندازم دور و بسیار راحت و بدون درد می خوابم حتی توی مسافرتها که با کمبود بالشت مواجه میشیم 😉 من بدون بالشت می خوابم و همه تعجب می کنن!! اصلا یکی از اصول اساسی برای داشتن ستون مهره هایی با کش و قوس صحیح؛ بدون بالشت خوابیدنه!
همه ی آدم ها باید در روز چند ساعت هم که شده بدون بالشت بخوابن(فتوای خودمه البته 😀 )
همش 6 ماه بریس مطلقی! بقیه ش عشقیه..سالها بعد اگر احیانا زیاد فعالیت کردیو درد داری بریس بذاری درد میره واسه من که اینطوریه.. به قول دکتر سین سینم اون دنیا هم بخوای بری میگی بریسممممممممممم :laugh:
این عکسا رو آخرین باری که رفتم مطب دکتر گنجویان گرفتم انواع بریس رو تن عروسک کرده بودن که اون عروسک وسطیه گویا عمل کرده چون بریس بعد از عمل بسته بریس من هم این شکلیه..
بریس من..قالب کمریشه یه قالب شکمی هم داره که با چسب های روی پهلو بهم متصل میشن قالب شکمیش مشابه عروسک وسطیه ست
پست های مرتبط اسکولیوز 1 ، اسکولیوز 2 و صلابت