بایگانی برای تیر 1403

هیچ

یکشنبه 24 تیر 1403

منم مثل خیلى از آدما گاهى حسرت داشتن یه چیزایى افتاده به دلم.. مثلاً حسرت داشتن همسر و تشکیل خونواده و داشتن یه خونه ى دو نفره و بعدش هم فرزند و فرزندان… ولى الان.. درست همین روزهاى زندگیم اعتراف مى کنم هیچ حسرتى ندارم و حرص داشتن هیچ چیزى رو ندارم و نداشتن خیلى چیزا ناراحتم نمى کنه.. آخه یه مطلبى برام جا افتاده و اونم اینه که “پشت صحنه ها هیچى نیست”

نمى دونم خوب یا بد! اما من آدم اینجوریم: نه که قدر داشته هام رو ندونم اتفاقاً خیلى قدردان تک تک دارایى هام هستم اما وقتى یه چیزى رو که خیلى حسرتش رو داشتم به دست میارم مى گم: این بود؟ الانم مى دونم اگر همه ى اینهایى که گفتم رو به دست بیارمم مى گم: این بود؟

و از یه منظر دیگه هم داشتن هر چیز خوب و خوشحال کننده ایى مراقبت و تلاش مستمر مى خواد، من دیگه تلاشدونم پُر شده و حال و وقت تلاش کردن ندارم.. مگر اینکه یا خیلى پولدار بشم یا الویتهام رو تغییر بدم که بتونم وقتى از حسرت گذر کردم و بهش رسیدم ازش با جون و دل مراقبت کنم به خاطر اینکه خسته م

القصه که: همه چى قشنگه و همه لحظه ها به قدر کافى خوبن، مى تونى کنار یه دوست یه چایى و کیک بخورى یا یه بغل عاشقانه با همسرت داشته باشى، شیرینى همه ش یکیه، هیچکدوم توشون چیز عجیب و غریبى نیست که حالا اگر نداشته باشیمش حسرت بخوریم و فکر کنیم یه چیز عجیب و غریبى رو از دست دادیم

قدردان دارایى هام خصوصا سلامتى، و نعمت وجود پدر و مادر و خونواده و دوستان از عمق وجودم هستم..
______________
* من عاقبت از اینجا خواهم رفت، پروانه ایى که با شب مى رفت این فال را براى دلم زد… “شفیعى کدکنى”

21
0